پنج شنبه , مهر ۶ ۱۴۰۲

به تصویر کشیدن خروش کاوه آهنگر در شاهنامه

تندیس کاوه آهنگر در اصفهانپس از انکه کاوه آهنگر بدون نتیجه از دربار ضحاک بیرون آمد با یک خروش طبیعی و به سرعت بنیان یک انقلاب عظیم ملی را برنهاد. کاوه آهنگر با یک جمله توانست تمام مردم ایران زمین را دور خود گرد آورد.حکیم ابوالقاسم فردوسی برخاستن کاوهٔ اهنگر و برپا داشتن درفش کاویانی و پیدایش درفش کاویان و پیروزی درفش را چنین به نظم کشیده‌است.

چو کاوه برون شد ز درگاه شاه   برو انجمن گشت بازارگاه
همی بر خروشید و فریاد خواند   جهان را سراسر سوی دادخواند
از آن چرم کاهنگران پشت پای   ببندند هنگام زخم درای
همی کاوه آن بر سر نیزه کرد   همانگه ز بازار برخاست گرد
خروشان همی رفت نیزه به دست   که‌ای نامداران یزدان پرست
کسی کو هوای فریدون کند   سر از بند ضحاک بیرون کند
بپویید کاین مهتر اهرمنست   جهان آفرین را به دل دشمن است
به پیش فریدون فرخ شویم   به جان و تن و چیز یک رخ شویم
همی رفت پیش اندرون مرد کرد   سپاهی برو انجمن شد نه خرد
ندانست خود کافریدون کجاست   سر اندر کشید و همی رفت راست
بیامد به درگاه سالار نو   بدیدندش از دور برخاست غو
چو آن پوست بر نیزه بر دید کی   به نیکی یکی اختر افکند پی
بیاراست آن را به دیبای روم   ز گوهر برو پیکر و زر بوم
بزد بر سر خویش چون کرد ماه   یکی فال فرخ پی افکنده شاه
فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش   همی خواندش کاویانی درفش
از آن پس هر آنکس که بگرفت گاه   به شاهی به سر بر نهادی کلاه
برآن بی بها چرم آهنگران   برآویختی نوبنو گوهران
ز دیبای پرمایه و گوهران   بر آنگونه گشت اخیر کاویان
که اندر سر نیزه خورشید بود   جهان را ازو دل پر امید بود

 زبان فردوسی در بیان این صحنه کاملا طبیعی است و پس از هزار سال هنوز هم هر ایرانی بدون سختی و نیاز به مراجعه به فرهنگ لغت معنی این بیتها را که از نهاد فردوسی برخاسته می فهمند.

درباره ی کاوه آهنگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.