تخت جمشید یا پارسه؛ میراث تاریخی و فرهنگی ایرانیان از زمان باستان تا کنون است. در این مقاله هر آنچه که نیاز است در مورد تخت جمشید بدانید را مطالعه کنید.
مجموعهی تخت جمشید، متشکل از کاخهای پادشاهان دوران هخامنشی است؛ ساخت آن ۵۱۲ سال قبل از میلاد حضرت مسیح (ع) و به دستور داریوش اول از پادشاهان بزرگ سلسلهی هخامنشی، آغاز شد؛ و پس از او خشایار شاه (پسر داریوش اول) و اردشیر اول (نوهی داریوش اول)، ساخت آن را ادامه دادند. با توجه به اسناد موجود در نوشتهها و کتیبههای برجای مانده از دوران ایران کهن، مراحل احداث مجموعهی عظیم تخت جمشید، ۱۲۰ تا ۱۵۰ سال به طول انجامید. این بنای حیرتانگیز پارسی، در دامنهی کوه رحمت (کوه مهر)، در نزدیکی شهر شیراز قرار گرفته است؛ و با شمارهی ۲۰ در سال ۱۳۱۰ به ثبت ملی و در سال ۱۹۷۹ میلادی، با شمارهی ۱۱۴ به ثبت میراث جهانی یونسکو رسیده است.
نمایی از کاخ تچر از سمت جنوب
جغرافیا و همسایگی های بنا
مجموعهی تاریخی تخت جمشید، در مرکز استان فارس و ۵۵ کیلومتری شمال شرقی شهر شیراز قرار گرفته است. این مجموعهی عظیم تاریخی متشکل از کاخهای امپراطوران هخامنشی است که قسمت شرق آن در دامنهی کوه رحمت (کوه مهر) و سه بخش دیگر آن تا درون جلگهی مرودشت پیشروی کرده است. سازندگان این مجموعهی عظیم، آن را روی سکویی به ارتفاع ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهی مرودشت بنا کردند. البته در جلگهی مرودشت آثار باستانی مهمی همچون نقش رستم (مدفن داریوش)، نقش رجب، شهر استخر و دیگر بناهای ایران کهن قرار گرفتهاند که احتمالا هیچ نقطه از خاک ایران، تجمع این همه شاهکار تاریخی ایران را یکجا، به خود ندیده است. بخش غربی مجموعهی تخت جمشید از ابعادی برابر با ۴۵۵ متر، بخش شمالی از ابعادی برابر با ۳۰۰ متر، بخش شرقی از ابعادی برابر با ۴۳۰ متر و بالاخره بخش جنوبی آن از ابعادی برابر با ۳۹۰ متر تشکیل شده است. براساس نظر کارشناسان آثار باستانی غربی، بنای تاریخی تخمت جمشید از طولی برابر با طول آکروپولیس کشور یونان (این بنای تاریخی در شهر آتن، پایتخت کشور یونان قرار گرفته است. قدمت آن به سال ۴۲۹ قبل از میلاد حضرت مسیح (ع) باز میگردد) و عرضی چهار برابر آن، برخوردار است.
با توجه به نوشتههای برجایمانده از کتیبههای دوران هخامنشیان، اینگونه به نظر میرسید که هیچ بنایی تا قبل از ساخت مجموعهی عظیم تخت جمشید، در اطراف یا نزدیکی آن قرار نداشته است. این در حالی است که در سال گذشته، به گزارش خبرنگاری میراث فرهنگی – گروه میراث فرهنگی، در ۳ کیلومتری مجموعهی تخت جمشید، دروازهی هخامنشی کشف شده است که به نظر میرسد، قدمت آن به پیش از ساخت تخت جمشید، دوران پارهسنگی، باز میگردد. به اعتقاد باستانشناسان کشور، این دروازهی تازه کشف شده، شباهت بسیار زیادی به دروازهی ایشتار در بابل دوران کهن دارد، که در واقع مربوط به یک کاخ هخامنشی دیگر است.
تاریخچه ی مجموعه ی تخت جمشید
این عقیدهی متداول که تخت جمشید در وهلهی اول مجموعهای از کاخهای جالبی بوده که در پایتخت یک امپراطوری بزرگ ساخته شده تا عظمت سیاسی را اظهار و غرور شاه را اقناع کند، یک فکر غربی است. فکری که مبتنی بر ظواهر امور است. تخت جمشید به شیوهای سنتی کامیابیها وقدرت هخامنشی را مغرورانه بیان میدارد ولی این مکان نه یک زیارتگاه دودمانی است و نه یک پایتخت سیاسی و هیچکدام از هزاران سندی که از این بنا به دست آمده سیاسی نیست چرا که محل آن برای یک حکومت مناسب نمیباشد، بنابراین شاهان هخامنشی به ندرت در آن مکان اقامت میکردند. در حقیقت تخت جمشید یک زیارتگاه مقدس ملی بوده است، مکانی مناسب برای جشنهای نوروزی و برنامههایی برای برکت و نعمت، که به دلیل عظمت، شکوه، معماری، مواد استفاده شده در ساخت، نوشتهها و تصاویری که بر دیوارهای این بنای عظیم حک شدهاند، همگی باعث برتری و اهمیت آن در بین تمامی آثار به جایمانده از دوران حکومت هخامنشیان محسوب میشوند. براساس شواهد و نوشتههای تاریخی، به نظر میرسد که این محل در زمان پادشاهی کوروش کبیر نیز به عنوان مرکز حکومتی و اداری مورد استفاده قرار میگرفت ولی به دلیل وجود نداشتن بناهای مربوط به آن دوران، کارشناسان و باستانشناسان، بر این باورند که تخت جمشید و مجموعهی تحسینبرانگیز آن، جملگی از دوران حکومت داریوش اول، به دستور وی و پس از آن ساخته شدهاند.
در تمامی کاخهای موجود در بنای عظیم تخت جمشید، سنگنوشتههایی تعبیه شده که نام سازندهی بنا، روی آن ثبت شده است. علاوه بر این سنگنوشتهها یا به اصطلاح کتیبههای برجایمانده از دوران حکومت هخامنشیان، لوحهای گلی بسیاری در این مجموعهی حیرتانگیز، کشف شده است؛ این لوحها پس از قرار گرفتن در آتشی که بر اثر حملهی اسکندر مقدونی به تخت جمشید صورت پذیرفت، به سفال تبدیل شده و همین امر سبب شد تا صحیح و سالم در زمان امروزی در اختیار باستانشناسان و کارشناسان معماری قرار گیرند. از مهمترین نکاتی که میتوان در مورد این لوحهای باقیمانده بیان کرد، اطلاعات جالب و ارزشمندی است که از مسائل حکومتی و زندگی مردم آن دوران به نسل امروز منتقل شده است. این مکان باابهت و شاهکار مردم ایران باستان، از نامهای متعددی برخوردار است؛ که در ادامه به توضیح و تفسیر آنها میپردازیم.
در دوران باستان نیز مردم ایران به کوچنشینی و استفاده از مکانهایی برای ییلاق و قشلاق علاقهمند بوده و این عمل را مانند آیینی محترم و ارزشمند، میستودند. پادشاهان و حاکمان امپراطوری هخامنشی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و این عادت باستانی کوچنشینی را به عنوان یکی از مهمترین وظایف خود، رعایت میکردند. آنها معمولا در فصول سرد سال در شوش و بابل زندگی کرده و در فصل گرم سال به همدان نقل مکان میکردند چرا که همدان، در دامنهی کوه الوند قرار داشت و از آب و هوایی مطبوع، تازه و مناسب برخوردار بود. سه شهر بابل، شوش و همدان به عنوان پایتخت اداری، سیاسی و اقتصادی پادشاهان هخامنشی به شمار میآمدند؛ در این میان، پاسارگاد و پارسه از دیگر شهرهایی بودند که به عنوان پایتختی آئینی برای آنها محسوب میشدند و جزو مکانهای مقدس با حرمتی خاص یک دین شرقی بودند. پاسارگاد مکانی برای اجرای آئین و تشریفات تاجگذاری پادشاهان هخامنشی و پارسه نیز برای ادای برخی از تشریفات مهم دیگر مورد استفاده قرار میگرفت.
در واقع با توجه به اسناد و نوشتههای موجود در کتیبهها و کتب تاریخی، میتوان اظهار کرد که نام اصلی استان فارس، پارسه بوده که از نام قوم پارسی گرفته شده است. آنها ایالات خود را پارس میخواندند و به تبع ایشان، یونانیان نیز در کتب خود به آن پرسیس میگفتند. امروزه پس ازحمله ی اعراب به دلیل ناتوانی اعراب در بیان حرف (پ)آن را فارس نامیده و به دلیل اثر گذاری زبان عربی روی زبان پارسی باستان ما نیز آنرا فارس مینامیم. همچنین خشایارشاه نیز در سنگ نوشتهای که از خود بر جرز همه درگاههای دروازه ملل حک کرده، عنوان نام شهر را پارسه انتخاب کرده است. جالب است بدانید که در لوحههایی که از خزانه و باروی تخت جمشید، کشف شده است نیز، نام شهر پارسه وجود دارد. البته به نظر میرسد که در آن دوران، تخت جمشید از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است، و همین امر از دلایل اصلی حمله اسکندر مقدونی به این مکان و به آتش کشیدن و از بین بردن آن شد. متاسفانه با این عمل اسکندر مقدونی، تکیهگاه دولت هخامنشی از بین رفت چرا که هدف اسکندر مقدونی از به آتش کشاندن تخت جمشید، اعلام اتمام فرمانروایی ایرانیان در سراسر جهان بود. پرسِه پُلیس، نامی است؛ که از طرف غربیان بر این بنای عظیم تاریخی گذاشته شده است.
پارسه نام دیگر مجموعهی تخت جمشید است که متاسفانه چندین قرن پس از متروکه شدن و از بین رفتن این محل، توسط ایرانیان نیز به فراموشی سپرده شد؛ چراکه دیگر قادر به خواندن نوشتههای کتیبههای برجایمانده از بنای ایران کهن نبودند. در دوران فروانروایی ساسانیان، این محل را صدستون نامیدند (در آن زمان منظور از صدستون، تمامی بنایی است که روی صفه ساخته شده بود) که باز هم با گذشت قرنها به چهلستون و چهلمنار (چهل مُنار برای نخستین مرتبه توسط جزفت باربارو، اولین اروپایی بازدیدکننده از مجموعهی تخت جمشید، که در سال ۱۴۷۴ میلادی صورت پذیرفت، روی عمارت تخت جمشید گذاشته شد)، تغییر نام یافت.
پس از براندازی حکومت هخامنشیان، زبان و خط مورد استفاده توسط آنها، برای آیندگان قابل فهم نبود و همین امر از مهمترین دلایل فراموشی آنها در یاد و خاطرات نسلهای بعد به شمار میرفت؛ به گونهای که پیشینهی پادشاهان هخامنشی با پادشاهان افسانهای و نیمه تاریخی کیانی ادغام شد؛ و مجموعهی باشکوه پارسه را از مجموعه کارهای پادشاه افسانهای ایران کهن، جمشید پنداشتند. جمشید پادشاه پرقدرت و عادل ایرانی، ساختمانهای حیرتانگیز و شگرف بسیاری را بنا نهاده است و همین امر، سبب شد تا مجموعهی پارسه که از بناهای شگفتآور دوران حکومت داریوش عظیم و امپراطوری هخامنشیان است، در سراسر ایران به نام تخت جمشید، شناخته شود. عجبنامه از قدیمیترین منابعی است که در آن از مجموعهی تخت جمشید، به قصر جمشید، یاد شده است. این منبع در سال ۵۹۰ هجری قمری نوشته شده است.
توماس هربرت انگلیسی نیز در سال ۱۶۲۷ میلادی در سفری که به ایران داشت، از اولین اروپائیانی به شمار میرود که نام تخت جمشید را از مردم شنید و در نوشتههای خود ثبت کرد. همچنین مفسران و مورخان بسیاری وجود داشتند که معتفد بودند، جمشید پادشاه ایرانی، حضرت سلیمان (ع) است؛ بنابراین فارس را که سرزمین این پادشاه ایرانی محسوب میشد، ملک سلیمان نامیده و به همین دلیل، عمارت بزرگ پارسه را تخت جمشید خواندند. به گونهای که ابن بلخی در فارسنامه، این بنای کهن را تخت جمشید و همچنین مسجد سلیمان میخواند (مسالک و الممالک اصطخری و البلدان ابن حوقل).
معماری بنای عظیم تخت جمشید
همانگونه که پیشتر اشاره شد، مجموعهی تاریخی پارسه که به تخت جمشید معروف است، به دستور داریوش بزرگ ساخته شد. این بنای عظیم تاریخی متشکل از چندین کاخ است که محل استقرار پادشاهان هخامنشی محسوب میشود. به دستور داریوش، سازندگان این بنا، قسمتهای مرتفع صخرهای به ابعاد ۳۰۰ در ۴۵۰ را بریده و مکانهای گود و فرورفته را با سنگریزهها پر کردند. به این طریق تمامی سطح صخره، برای ایجاد و ساخت بناهای تخت جمشید، به صورت یکدست و مسطح آماده شد. قسمت مرکزی صفه (صخره) ۱۸ متر از سطح دشت بالاتر است و قسمتهای داخلی آن، از سنگ طبیعی کوه و قسمتهای بیرونی آن توسط سنگهای برش خورده دیده میشوند. اینگونه به نظر میرسد که ساخت راهآبهای زیرزمینی برای هدایت سیلابهایی که از کوه جاری میشدند، اولین اقدامی است که توسط معماران این بنا صورت گرفته است.
مراحل ساخت مجموعهی تخت جمشید
تخت جمشید از آغاز به صورت یک مجموعه طراحی شده است واقعیتی که از شبکهی آبهای زیرزمینی و فاضلاب آن هویداست چرا که پیش از آغاز ساخت، بناها در میان سنگها کنده شده و دارای دهانههایی است که درست مطابق با کاربرد بعدی آنها طراحی و در نظر گرفته شده است. مجموعهی عظیم تخت جمشید، طی مراحل مختلفی انجام شده است. مرحلهی اول ساخت این اثر باستانی شگفتانگیز، در زمان داریوش کبیر و به دستور وی صورت پذیرفت؛ که کاخ آپادانا، خزانهی شاه و راهآبهای زیرزمینی از جملهی ساخت و ساز انجام شده، محسوب میشوند. مرحلهی دوم نیز سال ۴۸۰ و ۴۹۰ قبل از میلاد حضرت مسیح (ع)، یعنی در زمان پادشاهی داریوش اول شروع و در زمان حکومت پسرش خشایار شاه خاتمه یافت. خشایار شاه در نوشتههای خویش میگوید:
پس از فوت داریوش و تایید اهورا مزدا، جانشینی و حکومت هخامنشیان را بر عهده گرفتم. در این هنگام کارهای نیمه تمام پدر را به اتمام رسانده و خود نیز بخشهایی را به آن افزودم.
در مرحلهی سوم ساخت مجموعهی تخت جمشید، کاخ تچر، دروازهی ملل و پلکان ورودی، در دهههای ۴۷۰ تا ۴۸۰ قبل از میلاد حضرت مسیح(ع)، کاخ هدیش که از نظر وسعت دو برابر کاخ تچر است و در کنار آن نیز کاخ حرمسرا که از اتاقهای خصوصی برای زندگی زنان شاه برخوردار بود، ساخته شده و به مجموعهی تخت جمشید افزوده شدند. به نظر میرسد که از این کاخ، برای اقامت داریوش اول و پس از آن، به عنوان محل زندگی دیگر شاهان هخامنشی، استفاده شده است.
شبکه ی راه آب زیرزمینی
شبکهی راهآب زیرزمینی در تمامی قسمتهای صفه و در زیر کاخها تعبیه شده است. طراحان، محل خروج سیلاب را در قسمت جنوبی صفه در نظر گرفتهاند. همچنین معابری برای عبور آب و فاضلاب در سنگها تعبیه شده است که امروزه نیز میتوانیم آثار برجایمانده از آن را مشاهده کنیم.
خزانهی شاه؛ نخستین بنای ساخته شده در مجموعهی تخت جمشید
به نظر میرسد، نخستین بنایی که ساخته شد، در جنوب شرقی صخره و به عنوان خزانهی شاه، مورد بهرهبرداری قرار گرفت. طبق نوشتههای تاریخی از خزانهی شاه برای نگهداری هدایا و غنایم بدست آمده از سرزمینهای تحت سلطهی پادشاهان هخامنشی، استفاده میشد. ظاهرا خزانهی اولیه کوچکتر از آنچه که امروز باقی ماندهاست، ساخته شده و پس از گذشت سالها، براساس نیاز آن زمان، بر مساحت آن افزوده شد. جالب است بدانید که با توجه به نوشتههایی که روی لوحهای بهجامانده از آن وجود دارد، حد اقل ۱ هزار و ۳۴۵ نفر در حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) در این خزانه مشغول به کار بودند.
کاخ آپادانا؛ قلب مجموعهی تخت جمشید
ساخت کاخ آپادانا که میتوان از آن به عنوان قلب تخت جمشید یاد کرد نیز در زمان ساخت خزانهی شاه، شروع شده است. آپادانا به دلیل هنر، تاریخ سیاسی و معماری به کار رفته در آن، لقب بزرگترین کاخ تخت جمشید را از آن خود کرده است. همچنین اولین عمارت تاریخی ایرانی است که از سنگ بنا، برخوردار است.
سالن مرکزی کاخ آپادانا
قسمت مرکزی کاخ به دلیل وسعت زیادش، گنجایش هزاران نفر را داشت. همچنین ۷۲ ستون وظیفهی نگهداری از سقف کاخ را در ارتفاع ۲۵ متری از کف بنا، به عهده داشتند. کرپتر دستیار پروفسور هرستفلد، هنگام حفاری و کاوش مجموعهی تخت جمشید، این سنگ بنا را کشف کرد. به نظر میرسد؛ لوحها درون جعبهای قرار گرفته و نوشتههایی از داریوش در مورد مرزهای کشورش و حمایت و پشتیبانی اهورامزدا روی آنها حک شده است. طبق نوشتههای خشایار شاه که در پلکانها وجود دارد، اینگونه به نظر میرسد که ساخت کاخ آپادانا نزدیک به ۳۰ سال به طول انجامیده است.
ستون های کاخ آپادانا
در بخشهای شرقی، غربی و شمالی بنا، ایوانهایی تعبیه شده است. ۱۲ ستون سنگی که در هر یک از این سه ایوان در دو ردیف ساخته شدهاند، وظیفهی نگهداشتن سقف را به عهده داشتند. باستانشناسان و کارشناسان معماری، وزن تقریبی هر ستون را ۸۵ تن و ارتفاع آنها را ۲۰ متر تخمین زدهاند. در ایوان شرقی بنا و سرستونهای موجود، چهرهی دو شیر افسانهای که به یکدیگر متصل هستند، قرار گرفته است؛ این در حالی است که در سرستونهای تعبیه شده در ایوان غربی، سر گاو به صورت ساده قرار گرفته است.
ایوان شرقی کاخ آپادانا
همچنین روی سرستونها، تیرکهای بزرگ چوبی که از جنس چوب سدر ساخته شدهاند، قرار گرفته است که روی آنها را نیز چوبهای دیگری به صورت عمودی پوشانده تا پوشش سقف را تشکیل دهند. روی سرستون تالار اصلی نیز چهرهی سر گاو قرار گرفته است. نقاشان کاخ آپادانا، ستونها را با رنگهای گرم، رنگآمیزی کرده به این صورت که چشم، زبان و بینی گاوها به رنگ قرمز نقاشی شده است. بر سنگنگارهها نیز تصاویری از حیوانات حک شده است که سم آنها از طلا و ریش و موی سرشان از سنگ لاوجوردی ساخته شده است. کف ایوان شرقی از پوشش سبز مایل به خاکستری برخوردار بوده که قسمت غربی ایوان، سالم و بدون خرابی برجای مانده است. اضلاع کاخ آپادانا تقریبا برابر با ۶۰ متر و نیم ساخته شده است. دیوارهای کاخ نیز با آجرهای رنگی تزیئن شده و نمایی چشمگیر را به سالنهای کاخ آپادانا میبخشیدند. درهای ورودی به داخل کاخ، به صورت دو لنگه ساخته شده و با روکشی از فلزات گرانبها پوشیده شدهاند. باستانشناسان و کارشناسان بناهای تاریخی، قسمتهایی از مبل را در سالن اصلی کشف کردند و به نظر میرسد، مسئولان و طراحان کاخ آپادانا، فضای سراسر سالن را با چیدمانی از مبل، پر کردهاند. در چهار ضلع کاخ آپادانا، چهار برج که نمای بیرونی آنها قوس داشته و پوشیده از آجرهای لعابدار است، وجود دارد که میتوان از هر برج جداگانه به پشتبام راه یافت.
پلکان شرقی
از شاهکارهای به کار رفته در ساخت کاخ آپادانا میتوان به پلکانهای این بنا اشاره کرد که نمونهای از هنر و خلاقیت معماران و سازندگان دوران هخامنشی به شمار میآیند. تالار اصلی از ارتفاع قابل توجهی برخوردار است؛ و همین امر سبب شده تا پلکانهای قسمت شرقی و شمالی از کف صفه، داخل ایوانهای کاخ آپادانا شود. خوشبختانه پلکان شرقی به دلیل قرار گرفتن زیر خاک نسبت به پلکان شمالی، با تخریب و آسیبدیدگی کمتری مواجه شده است. هر پلکان از چهار ردیف پله که تعداد آنها به ۳۱ میرسد، تشکیل شده است و در عین عظمت و نقاشیهای زیبایی که بر سطح آنها نقش بسته است، میتوان به اختلاف چند سانتیمتری طول پلکانها، اشاره کرد.
با توجه به آنچه که کاوشگران و کارشناسان میراث فرهنگی اعلام کردند، در پلکان بخش شرقی، طول قسمت جنوبی: ۲۷ متر و ۲۴ سانتیمتر، طول قسمت مرکزی: ۲۷ متر و ۱۵ سانتیمتر و طول قسمت شمالی: ۲۷ متر و ۳۱ سانتیمتر برآورد شده است. در پلکان بخش شمالی نیز طول قسمت غربی: ۲۷ متر و ۲۲ سانتیمتر، طول قسمت مرکزی: ۲۷ متر و ۲۰ سانتیمتر و طول قسمت شرقی: ۲۷ متر و ۲۵ سانتیمتر تخمین زده شده است. بر سطح این پلکانها، حجاریهای جالبی از شمایل مردم سرزمینهای تحت حمایت حکومت هخامنشیان، صورت گرفته است. هنرمندان آن دوران، تصاویر آنها را در حالیکه برای پادشاهان هخامنشی هدیه آوردهاند، حکاکی کردهاند. در واقع یکی از نکات قابل توجه در مورد کاخ آپادانا، حضور ۸۱۱ سنگنگاره از شمایل انسان و تعداد بیشماری از سنگنگارههای دیگر بر پلکانها است.
در دو سمت چهار پلکان شرقی، شمایل ۲۲۹ سرباز که به نیزه، کمان و ترکش پارسی مسلح و صف کشیدهاند و تصاویر نمایندگان ۲۳ ساتراپی (ساتراپی در دوران حکومت هخامنشیان، به بخشهای مختلف امپراطوری هخامنشی، ساتراپی گفته میشد) وجود دارند. هر ساتراپی همچون استان امروزی بود و مسئولان این سرزمینها را ساتراپ خطاب میکردند،که از طرف شخص شاه انتخاب میشدند)، که در حال دادن پیشکش به شاه در صف ایستادهاند و همچنین هیبت افسران مادی یا پارسی که هر کدام، در حال راهنمایی کردن ۳ تا ۹ نفر از این نمایندگان هستند، حکاکی شده است. اما دیگر مشخصه و ویژگی بارز این حکاکی و شمایلها، پیام صلح و دوستی است که به طرز کاملا ملموسی در یکایک آنها موج میزند. درصورتیکه سنگنگارههای مشابه آشوری، مملو از جنگ و خونریزی به نظر میرسد. یکی از نکات جالب آثار تخت جمشید، به خصوص کاخ آپادانا و خزانهی شاه، وجود امضای گروههای مختلف هنری است که به نظر میرسد، ساخت بخشی از بناهای نام برده شده را به عهده داشتهاند. در واقع این امضاها به عنوان فیش حقوقی آنها در نظر گرفته میشد. البته برخی دیگر از کارشناسان بر این باورند که این آثار، علاوه بر فیش حقوقی، نشاندهندهی ذوق و هنر هنرمندان آن دوران نیز محسوب میشود.
کاخ تچر؛ سالمترین کاخ به جایمانده از مجموعهی تخت جمشید
یکی از اولین کاخهایی که به دستور داریوش اول ساخته شد، کاخ تچر به معنای کاخ زمستانی است. سنگهای به کار رفته در ساخت این عمارت زیبا، به دلیل صیقل داده شدن، همانند آینهای درخشان عمل کرده و تصاویر را منعکس میکردند. شکوه و جلال این کاخ، در بین دیگر کاخهای موجود در مجموعهی تخت جمشید، مثال زدنی است. این عمارت باابهت، به ابعاد ۳۰ در ۴۰ متر و به سمت شمالی – جنوبی ساخته شده است. حضور تالاری با ۱۲ ستون که از طرفین به اتاقهای متعددی متصل میشود، نمونهای از هنر معماری و مهارت استادانهی سازندگان دوران ایران باستان به شمار میآید. این ستونها از جنس چوب بوده که متاسفانه اثری از آنها باقی نمانده است. کف اتاقهای تالار نیز، به رنگ قرمز که از رنگهای ویژه در زمان کاخسازی داریوش است، رنگآمیزی شده است. بخش شمالی تالار اصلی به ۵ اتاق متصل میشود و مستقیما میتوان به ۳ اتاق آن وارد شد.
در سمت راست، اتاق بزرگی قرار گرفته است. با وجودیکه در ساخت این بنای باستانی، بیش از هر مصالحی از سنگ استفاده شده است، سازندگان مجموعهی تخت جمشید، برای ساخت دیوارهای کاخ تچر، از خشت خام بهره بردند. روی دیوارهای غربی و شرقی این اتاق، دو در که کاملا روبروی یکدیگر ساخته شده است، قرار دارد. همچنین در قسمت شمال، در پشت این درها، پستوی کوچکی تعبیه شده است. هرچند درگاههای شرقی و غربی مانند یکدیگر ساخته نشدهاند، ولی از سنگنگارههای یکسانی برخوردار هستند. این کاخ از درگاههای فراوانی برخوردار بوده است؛ درصورتیکه که از بین آنها، سازندگان این عمارت خارقالعاده، تنها برای چهار درگاه، در تعبیه کردهاند.
پلکان جنوبی کاخ تچر
تصاویر حک شده بر درگاههای تالار مرکزی که شامل چهرهی داریوش و خدمهی او میشود، از دیگر نکات جالب و زیبا در طراحی کاخ تچر محسوب میشوند. اینگونه به نظر میرسد که ثبت و نوشتن یادگاری از جانب قدرتمندان و دولتمردان دوران مختلف در این کاخ، امری رایج و مرسوم بوده است. چرا که حضور کتیبههای بسیار از دوران هخامنشیان، ساسانیان و حتی دوران اسلامی نیز در کاخ تچر، مشاهده شده است. در واقع این نوشتهها، کمک شایانی به گروتفند آلمانی، در خواندن چند کلمه از خط فارسی باستان کرد. یکی از نکات ارزشمند کاخ تچر، اسکلتبندی مقاوم و بینظیر آن است که باعث شده از سالمترین کاخهای موجود بر صفهی تخت جمشید به شمار آید.
درگاه کاخ تچر
شاید از دلایل سالم ماندن قاب پنجره و درگاهها، سنگ به کار رفته در ساخت آنها است؛ که با گذشت ۲۵۰۰ سال از احداث این مجموعهی عظیم، آسیب زیادی بر آنها وارد نشده است. همچنین در قسمت جنوبی، ایوانی با ۸ ستون تعبیه شده است. این ایوان، به پلکانی دو طرفه منتهی شده و در دو طرف آن، تصاویری از خدمتکاران درحالیکه با ظرفهای غذا و خوراکیهای مختلف ایستادهاند، وجود دارد. شاید از مهمترین ویژگی کاخ تچر، تناسب و هماهنگی جالب و ستودنی اجزای آن است که نشان از هنرمندی و در عین حال دقت و ظرافت مثال زدنی طراحان، معماران و سازندگان این بنای خارقالعاده دارد. کاخی به دور از دالانهای پر پیچ و خم، زیبا و درخشان به برکت وجود سنگهای صیقلخورده، استوار به پاس ستونهای محکم و پابرجا به دلیل اسکلتبندی قوی، که امروز از سالمترین عمارات برجایمانده از مجموعه کاخهای تخت جمشید، محسوب میشود.
کاخ دروازه ملل
کاخ کوچکی که در قسمت شمال شرقی صفهی تخت جمشید و در مقابل پلکان ورودی قرار گرفته است. این کاخ به نام دروازه ملل مشهور است؛ چرا که محل ورود نمایندگان مختلف به داخل مجموعهی تخت جمشید محسوب میشده که پس از عبور آن، به قسمتهای دیگر تخت جمشید و کاخهای موجود در آن داخل میشدند. به همین دلیل سازندگان مجموعهی تخت جمشید، دروازهی ملل را باشکوه و عظمت تحسین برانگیزی احداث کردند، تا جلوهای از قدرت و جلال حکومت هخامنشیان باشد. این عمارت نیز طبق دستور خشایار شاه و به صورت یک سالن نسبتا کوچک، ۳ در و ۴ ستون که هر کدام ۵ متر و ۱۶ سانتیمتر ارتفاع داشتند، ساخته شد. درون سالن سکوهایی از جنس سنگ قرارگرفته است که در دورتادور فضای آن، تعبیه شدهاند. احتمال می رود این سکوها را برای نشستن و منتظر ماندن مراجعهکنندگان فراهم کردهاند. همچنین در مرکز سالن، آثاری از جای یک میز باقی مانده است. علاوهبراین حضور سنگنوشتهای درون سالن، که به زبانهای فارسی باستان، ایلامی و بابلی منقوش است، یکی دیگر از نکات جالب و شگفتانگیز دروازهی ملل محسوب میشود.
تنها دو ستون از این بنا سالم مانده است و معماران و باستانشناسان، یکی دیگر از ستونهای آن را بوسیلهی بخشهای شکسته شدهی ستونهای دیگر، ترمیم و بازسازی کردند. به گونهای که امروز، کاملترین ستون تخت جمشید محسوب میشود. سازندگان خوشذوق و هنرمند ایران باستان، نمای درونی سالن را با کاشیهایی به رنگهای سبز، نارنجی و آبی، رنگآمیزی کرده و جمال و زیبایی منحصربهفردی را برای این عمارت به ارمغان آوردند. در قسمت غربی این بنا، درگاههایی تعبیه شده است و به نظر میرسد بوسیلهی دو گاو نر بالدار، از آن محافظت میشود. براساس اطلاعات کارشناسان باستانی و معماری، سبک این نوع گاوها برگرفته از هنر آشوری و ادغام شدن آن با هنر هخامنشیان است. گاوهایی که از چهار پا و ریشی بلند برخوردارند که به گل دوازده پر و غنچهی نیلوفر آبی تزئین شده و تا مقابل سینهی آنها پیشروی کرده است.
قرار گرفتن دو موجود افسانهای که با شمایلی مرکب از سر انسان، بال عقاب و تنهی گاو در درگاههای شرقی، حسی مرموز و مملو از تاریخ ایران باستان را در وجود هر بیننده برمیانگیزد. این درگاه جالب، به خیابان ۹۲ متری سپاهان (پس از عبور از دروازه ملل به یک راه دو قسمتی برخورد میکنیم، یک راه از جهت جنوب دروازه ملل به سمت کاخ آپادانا و راه دیگر از جهت شرق و به سمت خیابان سپاهان میرسد. این خیابان ۹۶ متر بوده و به صورت حرف ال انگلیسی به سمت جنوب رفته و در مقابل کاخ بار یا صد دروازه، تمام میشود)، گشوده میشود. همچنین موقعیت ابهامآمیز حوض سنگی بزرگی که در نزدیکی درگاه جنوبی و با ۲۰ درجه اختلاف با دیوارهای کاخهای دیگر، قرار گرفته است، نظرات و عقاید مختلفی را در بین باستانشناسان و معماران، بارور ساخته است. اما اکثر آنها بر این باورند که به دلیل همجهت نبودن این حوض با جهات دیوار کاخهای دیگر، احتمال جابجایی آن، نسبت به سایر احتمالات دیگر پررنگتر بوده که به دلایل نامعلومی، آن را رها کردهاند.
پلکان ورودی تخت جمشید
پلکان دو طرفهای در شمال غربی بنا به دستور خشایار شاه ساخته شده است که در قسمت ورودی اصلی بنای تخت جمشید قرار دارد. طبق نوشتههای تاریخی، اولین ورودی صفه در قسمت جنوب تعبیه شده بود که پس از ساخت پلکان اصلی، به عنوان کارهای ساختمانی، مورد استفاده قرار گرفت. زیبایی یک جفت پلکان قرینه با طرحی بسیار چشمنواز که از ارتفاعی برابر با ۱۰ متر و ۵۰ سانتیمتر از سطح مرودشت، طولی برابر با ۷ متر و عرضی برابر با ۳۸ سانتیمتر، برخوردار است، جلوهی دیگری از استادی هنرمندان ایران کهن به شمار میرود.
معماران دوران باستان، آنها را پس از تراش دادن سنگهای بزرگ و قرار دادن روی یکدیگر، بدون ملات و با کمک بست، در مقابل ورودی اصلی بنای تخت جمشید، احداث کردند. در هر دو سمت، ۱۱۱ پله وجود دارد؛ به این صورت که هر کدام از دوپلهی قرینهای که در پایین قرار گرفتهاند، از ۶۳ پله برخوردار بوده و پس از ۱۸۰ درجه چرخیدن توسط یک پاگرد، با ۴۸ پلهی دیگر ادامه یافته و به ورودی دروازه ملل میرسند. همچنین این پلکانها بوسیلهی کنگرههای ۶۴ سانتیمتری که از جنس سنگ ساخته شدهاند، احاطه شده که نقش جانپناه مراجعهکنندگان را ایفا میکنند. از نکات جالب و ستودنی در طراحی این پلهها، میتوان به اندازهی آنها اشاره کرد؛ چرا که هم میهمانان بامتانت و آرامی خاصی از آنها عبور کرده و وارد کاخهای تخت جمشید میشدند، و هم اسبها نیز به راحتی میتوانستند از آن ها بالا روند. از نمونهی این نوع پلکانها میتوان پلکانهای ورودی سازمان ملل را نام برد؛ که شباهت بسیاری به پلکانهای ورودی دروازه ملل مجموعهی تخت جمشید دارند. متاسفانه بر اثر فرسایش طبیعی و همچنین به دلیل عبور و مرور مردم، آنها دچار آسیب دیدگی شدهاند که در چند نوبت مورد مرمت و بازسازی قرار گرفتند.
کاخ هدیش
کاخ هدیش به وسعت ۴۰ متر در ۵۵ متر، سالهای بسیار به عنوان کاخ خشایار شاه، نامیده میشد؛ اما در سال ۱۹۷۹ میلادی، علیرضا شاپور شهبازی بواسطهی کاوشهایی که روی مجموعهی تخت جمشید انجام داد، نوشتهای که نام داریوش در آن حک شده بود، کشف کرد. این نوشته ثابت میکرد که شروع ساخت این کاخ در دوران حکومت داریوش بوده و خشایار شاه آن را به اتمام رسانده است. درون کاخ، از سمت شمال به سمت جنوب، راه آبی سرپوشیده و بزرگی تعبیه شده است که در قسمتی از تالار اصلی، روی آن را باز کردهاند. بخش جنوبی کاخ هدیش همیشه باز بوده و به دلیل مرتفع بودن نسبت به سایر کاخهای جنوبی، بادی از حفرهی مرکز تالار بیرون میآمد که به عنوان کولری طبیعی موجبات خنکشدن محوطهی کاخ را فراهم میکرد. این نوع ساخت و معماری، در نوع خود بیمانند و موجب تحسین و شگفتی معماران و باستانشناسان ایرانی و غیر ایرانی شده است.
پلکان کاخ هدیش
همچنین این کاخ نیز مانند دیگر کاخهای ساخته شده در مجموعهی عظیم تخت جمشید، از پلکانهایی برخوردار بوده است. خوشبختانه پلکان غربی هنوز سالم است و پلکان شرقی نیز در سال ۱۳۵۷ توسط کارشناسان و معماران مرمت شده است. این کاخ از حیاطی بزرگ برخوردار است که در قسمت جنوبی آن، تالار مرکزی کاخ با ۳۶ ستون، ساخته شده است.
تصویر انسان بالدار در کاخ هدیش
راه ارتباط میان حیاط و تالار، ایوانی است با ۱۲ ستون که یکی از جاذبهها و زیباییهای کاخ هدیش، به شمار میآید. ایوان دیگری نیز در جنوب کاخ هدیش ساخته شده است که میتوان با حضور در آن، حرمسرا را مشاهده کرد. متاسفانه به دلیل مقاوم نبودن سنگهای به کار رفته در ساخت این کاخ، استقامت کافی را در برابر آتشسوزی ناجوانمردانهی اسکندر مقدونی نداشته و از بین رفته است.
حرمسرا؛ کاخ ملکه
نمایی از عمارت حرمسرا در جنوب شرقی
با توجه به مندرجات تاریخی و باستانی، به نظر میرسد، کاخ حرمسرا نخستین عمارتی است که توسط خشایارشاه در نزدیکی و مجاورت خزانهی شاه ساخته شده است. سنگ بنای این عمارت باستانی که شامل نوشتههای خشایار شاه مبنی بر سازنده بودن آن و همچنین انتخاب وی توسط داریوش به عنوان ولیعهدی است، در بخش جنوبی این بنای کهن کشف شده است. معماران کاخ حرمسرا، آن را به صورت چندین ساختمان مشابه و در کنار یکدیگر طراحی کرده و ساختهاند. در هر یک از این ساختمانها نیز یک اتاق بزرگ و چندین اتاق کوچک ساخته شده است. با توجه به نوع ساخت و طراحی که در تالار اصلی مشاهده میشود، معرفی کردن این مکان به عنوان محل زندگی ملکه بدور از ذهن نخواهد بود. بنابراین تعبیر از این کاخ به عنوان محل زندگی زنان شاه، امری درست و به جا خواهد بود.
راه پله متصل کننده کاخ هدیش و کاخ حرمسرا
این عمارت در بخش جنوب صفهی تخت جمشید به گونهای ساخته شده است که از دیگر کاخها مجزا است و مراجعهکنندگان به مجموعهی تخت جمشید، به هیچ عنوان نمیتوانستند به این مکان راه یابند. به نظر میرسد؛ در تالار اصلی کاخ حرمسرا، ۱۲ ستون کار گذاشته شده است که متاسفانه به دلیل جنس چوب بکار رفته در ساخت آنها و سرستونهای این عمارت، پس از آتشسوزی شاه مقدونی، همگی از بین رفته و اثری از آنها باقی نمانده است. حیاط بزرگی نیز در این بنای زیبا وجود دارد که بوسیلهی یک ایوان زیبا به تالار اصلی مرتبط میشود.
ورودی بازسازی شده کاخ حرمسرا
در تمامی نقشهایی که از پادشاهان هخامنشی بر در و دیوار کاخها و عمارات موجود در تخت جمشید، حک شده، جواهرات و سنگهای قیمتی بسیاری به کار رفتهاست، ولی تصاویر نقشبسته از خشایار شاه در کاخ حرمسرا بدون هیچ گونه سنگ و جواهرات قیمتی مشاهده میشود؛ چرا که حکاکان، وی را با لباسی غیر رسمی ترسیم کردهاند. بر دیوارهایی که در بخش غربی قرار گرفتهاند، سه تاقچهی سنگی و بر دیوارهای بخش شرقی نیز چهار تاقچهی سنگی قرار دارد. همچنین دو طرح ساسانی که به نظر میرسد تصویر اردشیرشاه اول بنیانگذار فرمانروایی ساسانی است، سوار بر اسب و بر یک بلندپایهی ساسانی مشاهده میشود؛ این تصاویر بر دیوار جنوبی تالار اصلی قرار گرفتهاند.
پس از اتمام مرحلهی سوم ساخت و ساز در مجموعهی تاریخی تخت جمشید، مرحلهی چهارم احداث بناهای دیگر در این مجموعه شروع شد. در این زمان، کاخ صدستون احداث شد. این کاخ بزرگ به ابعاد ۷۰ متر در ۷۰ متر و در زمان اردشیر اول فرزند خشایارشاه به پایان رسید. همچنین با دستور پادشاه هخامنشی، بر وسعت خزانهی شاه نیز افزوده شد. از سال ۴۵۰ پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) تا یک صد سال آینده، اتفاق مهمی در امور ساخت و ساز مجموعهی تخت جمشید صورت نگرفت. اردشیر سوم در سالهای ۳۳۸ تا ۳۵۸ پیش از میلاد، کاخی با ۳۲ ستون و چندین راه در مجموعهی تخت جمشید احداث کرد. متاسفانه درست زمانیکه داریوش سوم مشغول به ساخت یک دروازهی بزرگ در شمال کاخ صدستون شد، مورد حملهی شاه مقدونی قرار گرفت و در هفتههای ابتدایی ۳۳۰ سال پیش از میلاد مسیح (ع)، کلیهی مجموعهی تخت جمشید، در شعلههای آتش اسکندر مقدونی سوخت و بسیاری از عمارات و کاخهای آن از بین رفت.
کاخ صدستون؛ دومین عمارت وسیع مجموعهی تخت جمشید
کاخ صدستون، لقب دومین کاخ وسیع مجموعهی تخت جمشید را از آن خود کرده است. معماران و سازندگان ایران باستان، احداث این عمارت باشکوه را به دستور خشایار شاه و در زمان وی آغاز کرده و اردشیر اول ساخت آن را به پایان رساند. در سالن اصلی این کاخ عظیم، ۱۰۰ ستون در ردیفهای ۱۰ تایی قرار گرفته است؛ و همین مسئله باعث شهرت این کاخ به نام صدستون شده است.
ورودی کاخ صدستون
در مورد دلیل ساخت این کاخ، کارشناسان نظریههای متعددی را ارائه دادهاند؛ براساس اولین نظریه، گمان میرود که هدف اصلی از ساخت این عمارت، برای استفاده به عنوان خزانه بوده است، ولی به دلیل نیاز خزانهی شاه به فضا و مکانی وسیعتر از عمارت صدستون، آن را تغییر کاربری داده و به عنوان کاخ میهمانان، مورد استفاده قرار دادند. برخی دیگر از کارشناسان بر این باورند که این کاخ، محل سپاه جاویدان بوده و برای این ادعا، هماهنگی ۱۰۰ ستون با طرح ۱۰۰ سرباز درگاههای شمالی را به عنوان دلیل ارائه کردند. دیوارهای داخلی کاخ صدستون از مرمر سیاه پوشیده شده و روی آنها تاقچه و پنجره قرار گرفته است.
پایه ستونهای باقیمانده
کارشناسان معماری و باستانشناسان آثار تاریخی، ارتفاع ستونهای موجود در این عمارت تاریخی را تقریبا ۱۴ متر برآورد کردهاند که وظیفهی نگه داشتن سقف را به عهده داشتند. این کاخ از قسمت شرق سالن، به انتهای خیابان سپاهان و از بخش جنوبی به کاخ حرمسرا و خزانهی شاهی متصل است. درگاههای شرقی و غربی، منقوش به تصاویری از جنگ شاه با شیر و هیولا است که در کاخهای تچر و هدیش نیز مشابه آنها دیده میشود. در درگاههای جنوبی نیز اورنگ شاهی را به تصویر کشیدهاند که دو گروه ۱۴ نفری از کشورهای تحت سلطهی حکومت هخامنشیان، آنرا نگه داشتهاند. از دیگر تصاویر حک شده بر درگاههای شمالی بنای صدستون، میتوان به صحنهی بار عام و در پایین درگاهها به هیبت ۱۰۰ سرباز اشاره کرد.
کاخ سهدروازه؛ تالار شورا
نبرد شیر و گاو در پلکان شمالی کاخ سه دروازه
کاخ سه دروازه که به نام تالار شورا نیز مشهور است، در مرکز مجموعهی تخت جمشید قرار گرفته است. این عمارت از سه در برخوردار است که به وسیلهی آنها به کاخهای دیگر متصل میشود. در تصاویری که بر این کاخ حک شده است، نقوشی از هیبتهای نجیبزادگان و بزرگان حکومت هخامنشی به چشم میخورد که با یکدیگر در حال صحبت و گفتگو هستند و این از دلایل نامگذاری این عمارت به کاخ سه دروازه بیان شده است. در گذشته تصور میشد؛ دستور ساخت این بنای باشکوه تاریخی از سوی داریوش کبیر صادر شده است، اما باستانشناسان به تازگی دریافتهاند که این عمارت به دستور اردشیر اول احداث شده است.
چهار ستون تعبیه شده در تالار مرکزی که در وسط عمارت قرار گرفته است، وظیفهی نگهداری از سقف را به عهده دارند. در قسمت شمالی، جنوبی و شرق سالن، درگاههایی وجود دارد که درگاه شرقی مختص رفت و آمد شاه به حساب میآمد. در مرکز تالار نیز تخته سنگی با ابعاد ۷۱ در ۷۵ سانتیمتر قرار گرفته است که سازندگان آن، حلقهی کوچکی را در وسط این تخته سنگ ایجاد کردهاند. در این مورد فرضیات و تصورات مختلفی وجود دارد که در مورد نحوهی استفاده از این سنگ در زمان پادشاهی هخامنشیان است. برخی معتقدند، این سنگ را برای محاسبات نجومی مورد استفاده قرار میدادند و به آن سنگ گاهنگار میگفتند. اما طرز استفاده از آن هنوز هم مشخص نشده است. در تالار مرکزی و ایوانهای موجود در کاخ سهدروازه، تصاویر بسیاری از هیبت سربازان مادی و پارسی، انسان بالدار، نقش فر ایرانی و همچنین نمایندگان ملل تحت فرمانروایی هخامنشیان حک شده است که تخت اورنگ شاهی را بر بالای سرشان نگاه داشتهاند.
کاخ اردشیر
با توجه به کاوشهای اندکی که بر کاخ اردشیر صورت گرفته است، متاسفانه اطلاعات زیادی در مورد آن بدست نیامده و برای این مهم، بررسی و کاوشهای جدید بسیار ضروری و لازم به نظر میرسد که همت باستانشناسان و مسئولان میراث فرهنگی کشور را میطلبد. به هرحال با توجه به همین اطلاعات کم، میتوان اظهار داشت که این کاخ با دیگر عمارات موجود در مجموعهی تخت جمشید متفاوت بوده و سبک معماری به کاربرده شده در این بنا با دیگر آثار باقیمانده از مجموعهی تخت جمشید یکسان نیست. باستانناسان براین باورند که از این کاخ، پس از حکومت هخامنشیان نیز استفاده شده است و احتمالا دلیل آن، زیبایی خیرهکننده و معماری فوالعادهی این عمارت باشکوه تاریخی است. به نظر میرسد برخی ازکنگرههای واقع در کاخ اردشیر، از صفه به پایین سقوط کرده باشند که خوشبختانه آنها رابه مکان اولیه خود انتقال دادند. پر واضح است که برای بدست آمدن اطلاعات مهم و کاربردی برای شناخت بیشتر این بنای ارزشمند باستانی، تلاش مسئولان میراث فرهنگی و باستانشناسان علاقهمند ایرانی لازم و ضروری است.
دروازهای نیمه تمام؛ به دلیل آتش پادشاه مقدونی
ساخت دروازهی نیمه تمام به همت اردشیر سوم آغاز شد؛ پسرش اردشیر چهارم آن را ادامه داد، و تا زمان سلطنت داریوش سوم نیز به طول انجامید. این عمارت از چند اتاق تشکیل شده است. یکی از آنها که با چهار ستون ساخته شده، از دو درب در شمال و جنوب برخوردار بوده و اتاقهای دیگر نیز در قسمت شرقی و غربی بنا شدهاند. به نظر میرسد معماران در برنامهی احداث این ساختمان تاریخی، جایگذاری شمایلی از گاوهای بالدار را بر هر دو درگاه گنجانده بودند که متاسفانه مجال به اتمام رساندن آن را نیافتند. این دروازه در قسمت شمال شرقی و در مقابل کاخ صدستون به خوبی قابل مشاهده است؛ اینگونه به نظر میرسد که سازندگان قصد داشتند آن را به گونهای بسازند که مراجعهکنندگان، پس از عبور از پلکان و حضور در کاخ دروازهی ملل، از خیابان سپاهان گذر کرده تا به دروازهی تازه احداث شده رسیده و در آخر وارد کاخ صدستون شوند. کارشناسان معتقدند به دلیل نیمه کاره بودن آن هنگام حملهی پادشاه مقدونی و برخوردار نبودن دروازه از سقف چوبی، آسیب زیادی را نسبت به دیگر عمارات و بناهای مجموعهی تخت جمشید هنگام آتشسوزی به خود ندیده است.
اطلاعاتی از بناهای اطراف مجموعهی تخت جمشید
شهر استخر
همانگونه که پیشتر اشاره شد، مجموعهی تخت جمشید بر صفهای در دامنهی کوه رحمت قرار گرفته است. در اطراف این مجموعه، مقبرهی عدهای از پادشاهان هخامنشی نیز مشاهده میشود. شهری به نام استخر نیز توسط رشته کوهی که کوه رحمت یکی از کوههای آن به شمار میرود، از مجموعهی تخت جمشید جدا شده است. در مقابل این شهر، تعدادی سنگنگاره از دوران حکومت ساسانیان برجای مانده است که به نامهای نقش رستم و نقش رجب شناخته میشوند. متاسفانه به دلیل انجام نگرفتن کاوشها و حفاریهای لازم بر شهر استخر، اطلاعات و آگاهیهای محدود و بسیار کمی از این شهر در اختیار باستانشناسان قرار گرفته است. فاصلهی بین مجموعهی تخت جمشید و شهر استخر، حدود نیم ساعت است که در این میان آثار و بقایایی از تاریخ ایران کهن برجای مانده است، که متاسفانه به دلیل حفاری و کاوشهای غیر مجاز، برخی از آنها اتوسط افراد غیر مسئول، به سرقت رفتهاست.
آثاری از چندین عمارت که به نظر میرسد در گذشته به عنوان کاخ از آنها استفاده میشده است، در فاصلهی ۳۰۰ متری از جنوب صفه مشاهده میشود که با وجود کاوش و حفاری کارشناسان، اطلاعات و مطالبی از آنها منتشر نشده است. بنابر نقل قولها و گفتههای برخی از باستانشناسان، به نظر میرسد این محل، پیش از احداث مجموعهی تخت جمشید توسط داریوش کبیر، منطقهی مسکونی بوده است. البته چندین نظریه در این مورد وجود دارد که محتملترین آنها نظریهی خزانهداری پادشاه یا کاخ اشرافزادگان و شاهزادگان است. در واقع برخی معتقدند این محل به عنوان انجام امور ابتدایی خزانهی شاه مورد استفاده قرار میگرفت و برخی دیگر نیز بر این باورند که آنها مجموعهای از کاخ شاهزادگان، ثروتمندان و اشرافزادگان ایران باستان بوده است. یک اثر بسیار زیبا و حیرتانگیز، بین آثار باقیمانده از کاخهای بیرونی و بخش جنوبی صفه به چشم میخورد که با توجه به نقوش حکاکی شده روی آن و همچنین زیبایی و منحصربهفرد بودن آنها میتوان آن را کاخ آپادانایی تصور کرد که در اندازهای کوچکتر ساخته شده است. البته تا به امروز اطلاعاتی در مورد نوع کاربری این کاخ کوچک و زیبا به دست نیامده است.
نقش رستم
در فاصلهی ۵ کیلومتری از مجموعهی بینظیر تخت جمشید، نقش رستم جای گرفته است. این مکان مقبرهی داریوش اول هخامنشی است که طبق شواهد و اسناد تاریخی، کندن این مقبره آن هم در دل صخرهی کوه، به دستور شخص وی صورت گرفته است. در کنار مقبرهی داریوش و به تقلید از وی، سه شاه دیگر هخامنشی از جمله پسر وی خشایار شاه، اردشیر اول (پسر خشایار شاه) و داریوش دوم (نوهی خشایار شاه) نیز مقبرهای برای خود ساختهاند. در هر مقبره، دخمههایی بین ۳ تا ۹ قبر قرار دارد که مدفن خانوادهی شاهان هخامنشی است.
دیگر شاهان هخامنشی، مقبرههای خود را در دامنهی کوه رحمت و در کنار مجموعهی تخت جمشید، احداث کردهاند. همچنین ساختمان کعبهی زرتشت و چندین اثر از دوران حکومت ساسانیان در این محل به چشم میخورد. از نکات جالب توجه در نقش رستم میتوان به شباهت بسیار آن به کاخ تچر، محل زندگی داریوش هخامنشی اشاره کرد.
نقش رجب
در فاصلهی ۳ کیلومتری از شمال مجموعهی تخت جمشید، نقش رجب قرار گرفته است. از کنار این اثر باستانی، جادهی اصفهان به شیراز عبور کرده و در طرف دیگر آن، شهر استخر حضور دارد. صخره به گونهای است که همانند یک سایهبان به نظر میرسد و به دلیل وجود قهوهخانهای که فردی به نام رجب آن را اداره میکرده است، به این اسم مشهور شده است. سنگنگارههایی از دوران ساسانی همچون: سنگنگارهی اردشیر اول (موسس سلسلهی ساسانیان)، شاپور اول (پسر و جانشین اردشیر اول) و کرتیر (روحانی بانفوذ و قدرتمند زرتشی) در نقش رجب قرار گرفتهاند. همانگونه که میدانید، مجموعهی عظیم و باشکوه تخت جمشید، نشان از فرهنگ، تمدن و تاریخ ایران کهن داشته و با حضور بناها و معماریهای به کار رفته در ساخت آن، به هنر، ذوق و سلیقه، دقت و ظرافت، سختکوشی و همت معماران، طراحان و سازندگان این بنای شگفتانگیز تاریخی پی خواهیم برد. بنایی که باعث حیرت هر بیننده و گردشگر داخلی و خارجی خواهد شد.
kojaro.com – کتاب معماری ایران SHEGEFTIHA DARYAYE-HAMISHE-PARS CHN WIKIPEDIA
درود به محمدرضای عزیز.خیلی وقت بود به سایت پر بار و پر محتواتون به دلیل مشغله سر نزده بودم.سایتت مثل همیشه درجه یک هست.میتونم بپرسم اهل کجایی البته اگر دوست داشتی پاسخ بده.با سپاس
درود همه ایران سرای من است
سلام جهان به تاریخ و فرهنگ کوروش شاه به نام سرزمین ایران خوش امدی و تخت جمشید ایران ساختند فوق العاده به زندگی شیرین به بسیار ارزش ایران چون سنگ تخت جمشید محکم اینده داشته باشد اما این ساسان به جنگ عربها حمله به تخت جمشید خراب شد تخت جمشید من علاقه دوست دارم خیلی خیف شد درودبرروح کورش