آنچه از تأمل در تاریخ بر می آید این است که عربان هم از آغاز حال، شاید برای آنکه از آسیب زبان ایرانیان در امان بمانند، و آن را همواره چون حربه تیزی در دست مغلوبان خویش نبینند درصدد برآمدند زبان ها و لهجه های رایج در ایران را، از میان ببرند. آخر این بیم هم بود که همین زبان ها خلقی را بر آن ها بشوراند و ملک و حکومت آنان را در بلاد دور افتاده ایران به خطر اندازد به همین سبب هر جا که در شهرهای ایران، به خط و زبان و کتاب و کتابخانه برخوردند با آن ها سخت به مخالفت برخاستند.
رفتاری که تازیان در خوارزم با خط و زبان مردم کردند بدین دعوی حجت است. نوشته اند که وقتی قتیبه بن مسلم سردار حجاج، بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هر کس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی دریغ درگذاشت و موبدان و هیربدان قوم را یکسر هلاک نمود و کتابهایشان همه بسوزانید و تباه کرد تا آنکه رفته رفته مردم امی ماندند و از خط و کتابت بی بهره گشتند و اخبار آن ها اکثر فراموش شد و از میان رفت. این واقعه نشان می دهد که اعراب زبان و خط مردم ایران را به مثابه حربه ای تلقی می کرده اند که اگر در دست مغلوبی باشد ممکن است بدان با غالب درآویزد و به ستیزه و پیکار برخیزد. ازین رو شگفت نیست که در همه شهرها، برای از میان بردن زبان و خط و فرهنگ ایران به جد کوششی کرده باشند. شاید بهانه دیگری که عرب برای مبارزه با زبان و خط ایران داشت این نکته بود که خط و زبان مجوس را مانع نشر و رواج قرآن می شمرد.
کتاب سوزی اعراب
بدین گونه شک نیست که در هجوم تازیان بسیاری از کتابها و کتابخانه های ایران دستخوش آسیب فنا گشته است. این دعوی را از تاریخها میتوان حجت آورد و قرائن بسیار نیز از خارج آن را تأیید میکند. با این همه بعضی از اهل تحقیق در این باب تردید دارند. این تردید چه لازم است؟ برای عرب که جز کلام خدا هیچ سخن را قدر نمی دانست کتابهایی که از آن مجوس بود و البته نزد وی دست کم مایه ضلال بود چه فایده داشت که به حفظ آن ها عنایت کند؟ در آیین مسلمانان آن روزگار آشنایی به خط و کتابت بسیار نادر بود و پیداست که چنین قومی تا چه حد میتوانست به کتاب وکتابخانه علاقه داشته باشد. تمام قراین و شواهد نشان میدهد که عرب از کتابهایی نظیر آنچه امروز از ادب پهلوی باقی مانده است فایده ای نمی برده است دراین صورت جای شک نیست که در آن گونه کتابها به دیده حرمت و تکریم نمیدیده است. از اینها گذشته، در دوره ای که دانش و هنر، به تقریب در انحصار موبدان و بزرگان بوده اسمت، از میان رفتن این دو طبقه، ناچار دیگر موجبی برای بقای آثار و کتابهای آن ها باقینمی گذاشته است. مگر نه این بود که در حمله تازیان، موبدان بیش از هر طبقه دیگر مقام و حیثیت خویش را از دست دادند و تار و مار و کشته و تباه گردیدند؟ با کشته شدن و پراکنده شدن این طبقه پیداست که دیگر کتابها و علوم آن ها نیز که به درد تازیان هم نمیخورد موجبی برای بقا نداشت. نام بسیاری از کتابهای عهد ساسانی در کتابها مانده است که نام و نشانی از آن ها باقی نیست. حتی ترجمه های آن ها نیز که در اوایل عهد عباسی شده است از میان رفته است. پیداست که محیط مسلمانی برای وجود و بقای چنین کتابها مناسب نبوده است و سبب نابودی آن کتابها نیز همین است. باری از همه قراین پیداست که در حمله عرب بسیاری از کتابهای ایرانیان، از میان رفته است. گفته اند که وقتی سعد بن ابی وقاص بر مدائن دست یافت در آنجا کتابهای بسیار دید. نامه به عمر بن خطاب نوشت و در باب این کتابها دستوری خواست. عمر در پاسخ نوشت که آن همه را به آب افکن که اگر آنچه در آن کتابها هست سبب راهنمایی است خداوند برای ما در قرآن فرستاده است که از آن ها راه نماینده تر است و اگر در آن کتابها جز مایه گمراهی نیست خداوند ما را از شر آن ها در امان داشته است. ازین سبب آن همه کتابها را در آب یا آتش افکندند.درست است که این خبر در کتابهای کهنه قرن های اول اسلامی نیامده است و به همین جهت بعضی از محققان در صحت آن دچار تردید گشته اند اما مشکل میتوان تصور کرد که اعراب، با کتابهای مجوس ، رفتاری بهتر از این کرده باشند. به هر حال از وقتی حکومت ایران بدست تازیان افتاد زبان ایران نیز زبان تازیان گشت. دیگر نه در دستگاه فرمانروایان بکار می آمد و نه در کار دین سودی میداشت. در نشر و ترویج آن نیز اهتمامی نمیرفت و ناچار هر روز از قدر و اهمیت آن میکاست. زبان پهلوی اندک اندک منحصر به موبدان و بهدینان گشت. کتابهایی نیز اگر نوشته میشد به همین زبان بود. اما از بس خط آن دشوار بود اندک اندک نوشتن آن منسوخ گشت. زبان های سغدی و خوارزمی نیز در مقابل سخت گیریهایی که تازیان کردند رفته رفته متروک می گشت. این زبان ها نه با دین تازی و زندگی تازی سازگار بودند و نه هیچ اثر تازه ای بدان ها پدید می آمد. ازین روی بود، که وقتی زبان تازی آواز برآورد زبان های ایران یک چند دم درکشیدند. در حالی که زبان تازی زبان دین و حکومت بود، پهلوی و دری و سغدی و خوارزمی جز در بین عامه باقی نماند، درست است که در شهرها و روستاها مردم با خویشتن به این زبان ها سخن میراندند اما این زبان ها جز این چندان فایده دیگر نداشت. به همین سبب بود که زبان ایران در آن دوره های سکوت و بینوایی تحت سلطه زبان تازی درآمد و بدان آمیخته گشت و علی الخصوص اندک اندک لغت هایی از مقوله دینی و اداری در زبان فارسی وارد گشت.
در دانشنامه کتابخانه و دانش اطلاعات، جلد سیزدهم، درباره کتابسوزی کتابخانه ها در ایران چنین آمده:
حمله عرب در سال ۶۴۱ فرا رسید. عربها تعصب زیادی به خرج دادند و هر آنچه غیر قرآنی بود ریشه کن کردند. کتابخانههای معروف در متصرفاتشان از میان رفت. گفته میشود مهاجمان عرب باور داشتند که محتوای یک کتاب یا با قرآن همخوانی دارد اما از آن برتر نمیتواند باشد یا از آن بدتر با قرآن مقدس همخوانی ندارد. در هر دو صورت سزاور نابودی است. و نابود شدند. کتابخانههای ایرانیان نابود شدند. کتابها در آب ریخته شدند یا آنها را سوزاندند.
دکتر سیلمز در تحقیقی که در سال ۲۰۰۵ در ژورنال آمریکایی علوم اجتماعی اسلامی چاپ شد با اشاره به سالم ماندن دانشگاه گندی شاپور در حمله اعراب به ایران مینویسد:
بعد از اینکه اعراب مسلمان ایران را تسخیر کردند، به زودی به اهمیت این مؤسسه آموزشی پی بردند و بر آن شدند که شکوه سابق آن را حفظ کنند. آنها همه سازمانهای شهر را باقی نگاه داشتند، از جمله بیمارستان، کتابخانه، مدرسه پزشکی و معابد آن را. و علاوه بر این برای دکترهایی که در گندی شاپور تحصیل کرده بودند شغل ایجاد کردند.
تورج دریایی استاد کرسی ایران باستان در دانشگاه کالیفرنیا ارواین با اشاره به اینکه در دنیای علمی نباید دستخوش احساسات و جهانبینی شد مینویسد:
در خوارزم اعراب مسلمان کار بسیار عجیبی کردند و دستور به کشتار مغان تعداد زیادی از نجبا و سوزاندن کتابهایشان دادند. با اینکه این واقعه همیشه به عنوان مثال بر آنچه اعراب به سر ایرانیان آورده اند پیش کشیده می شود٬ اما باید به یاد داشت که این واقعه ایی معمول در تاریخ فتوحات اعراب مسلمان در ایران زمین به شمار نمی آید…فقدان کتاب های باستانی به زبان پهلوی٬ نه به دلیل وجود نداشتن آنها و نه پیامد سوزانده شدنشان توسط اعراب مسلمان است.
وی دلیل در دست نبودن کتابهای ایران باستان را تغییر زبان علمی رایج در ایران پس از حمله اعراب و بلا استفاده ماندن کتابهای نوشته شده به زبان پهلوی میداند.
در کتاب مقدمه ابن خلدون که مهم ترین تاریخ اسلامی درباره جهان پیش از دوران مدرن است، درباره کتابسوزی مسلمانان در ایران چنین آمدهاست: از آنجایی که سلسلههای ایرانی قدرتمند بودند و بدون وقفه حکومت کردند، در میان ایرانیان علوم عقلی نقش بزرگ و با اهمیتی ایفا می کرد. گفته میشود علوم عقلی، زمانی که اسکندر داریوش سوم را کشت و کنترل امپراتوری هخامنشی را به دست گرفت، از ایرانیان به یونانیان رسید. در آن زمان او کتابها و علوم ایرانیان را نگه داشت. با اینحال زمانی که مسلمین ایران را فتح کردند و به تعداد غیر قابل توصیفی کتاب و جزوات علمی رسیدند؛ سعد بن ابی وقاص در نوشتهای از عمر بن خطاب درخواست کرد اجازه دهد تا این کتابها به عنوان غنیمت جنگی میان مسلمین تقسیم شود؛ در آن زمان عمر پاسخ داد: آنها را به آب بیانداز؛ اگر آنچه در آنها است رهنمودهای درستی است؛ خداوند برای ما رهنمودهای بهتری فرستاده و اگر نادرست است خداوند ما را از آنها نجات دادهاست. بنابر این مسلمانان کتابها را به آب یا آتش انداختند و دانش ایرانیان از میان رفت و به ما نرسید».
سلام دوست عزیز من این متن رو قبول دارم ولی برای این که درست بودنشو به یکی دیگه ثابت کنم نیاز به منبع دارم مثلا همون حرف عمر که گفت هر کتابی که دیدید رو اتش بزنید خیلی ممنونم از شما با این مطالبتون
محمد معین، مزدیسنا و ادب فارسی
عبدالحسین زرین کوب، دو قرن سکوت
کتاب سوزی در ایران و مصر توسط مسلمان ها، دروغی بیش نیست؛ به جهت آنکه حقیقت اصلی را کتمان نموده و تصویری تاریک از اسلام در اذهان عمومی ایجاد نمایند. این دروغ توسط خودغربی ها و عوامل وابسته شان منتشر شده تا با فرافکنی واقعیتی مهم را پنهان نمایند و آنهم اینکه کشورهای غربی در طول چند قرن در کشورهای اسلامی توسط عوامل خود اقدام به خرید و یا سرقت کتب و تالیفات علما و دانشمندان اسلامی نموده اند و در اکثر شهرهای مهم اسلامی مامورینی داشتند که به این کار اقدام می کردند که بعنوان نمونه می توان به ماجرای آیت الله مرعشی نجفی اشاره کرد که با قبول نماز و روزه ی استیجاری تنها نسخه باقی مانده از یک کتاب را خرید و اجازه نداد تا آن کتاب به دست مامور انگلیسی بیفتد. هدف آنها این بود تا با این کار آن متون را ترجمه کرده و در اختیار دانشمندان خود قرار دهند تا آن پیشرفت ها را به نام خودشان ثبت نموده و موجبات پیشرفت خود را هم فراهم نمایند. که بعنوان نمونه باید به ترجمه کتب ابن سینا در چند قرن قبل در اروپا اشاره کرد که در مراکز علمی خود و در سطوح عالیه سال های متمادی آنها را تدریس می نمودند. باید به این موضوع اشاره نمود که متاسفانه بخش قابل توجهی از این کتاب ها در راه انتقال به غرب و یا در جنگ های داخلی اروپا از بین رفتند. هدف دیگر غربی ها، محروم کردن مسلمین از گنجینه های فکری و علمی خود بوده تا آنها را عقب نگه داشته و از شناخت درست تمدن اسلامی توسط نسل های بعدی جلوگیری نمایند. دلایلی وجود دارد که غربی ها برخی از کتاب های ارزشمند اسلامی که هیچ نسخه ای از آنها در کشورهای اسلامی موجود نیست را در اختیار دارند، و از افشای آنها خودداری می کنند. لطمه ای که غربی ها از لحاظ علمی و فکری به تمدن اسلامی زدند، بسیار سنگین تر از لطمه ای بود، که حمله مغولها بوجود آورد. مثلا در جنگ های اندلس و جنگ های صلیبی در بیت المقدس مراکز علمی و کتابخانه های بزرگی که در آنها وجود داشت، به آتش کشیده شدند و چیزی از آنها باقی نماند. در تاریخ آمده که تنها در یکی از کتابخانه های شهر قرطبه در اندلس(اسپانیا) حدود ششصد هزار جلد کتاب وجود داشته است در حالی که تمام نسخ خطی اسلامی موجود در اسپانیای امروز پنج هزار جلد نمی شود! که آنها هم در دوره استعمار به سرقت رفته اند و مربوط به تمدن اندلس نمی شوند. در جنگ های اندلس و جنگ های صلیبی جنایت های رعب انگیز و وحشیانه ای در مورد مسلمانان صورت گرفت و مسلمانان یا باید از اسلام دست برمی داشتند و مسیحی می شدند و یا به فجیع ترین شکل به قتل می رسیدند. اساسا دادگاه های تفتیش عقاید نیز به همین دلیل بوجود آمد که بتوانند افرادی که در باطن و بصورت مخفیانه مسلمان هستند باقی مانده اند، شناسایی شده و کشته شوند. و به همین دلیل گالیه محکوم به مرگ شد؛ چون حرف مسلمانان را بیان می کرد که اعتقاد داشتند زمین گرد است.
خیلی ممنونم دوست عزیز در جواب خیلی ها که میگن که در ایران قبل اسلام کتاب وجود نداشته لازم است بدانید کتاب کلمه ایست که از زبان فارسی پهلوی وارد عربی شده وریشه اصلی ان کتو هست و تبدیل شده به کتاب . (منبع:کتاب سرزمین جاوید )
درضمن داداش از سایتت خیلی حال کردم دمت گرم
سپاس از شما
سایت منافقانه ای درست کردید ایران و اسلام هیچگاه با هم تقابل نداشتند اگر هم جایی اشتباهی از کسی سر زده از اسلام نبوده بهتر است که کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام استاد مطهری را مطالعه کنید ایران اسلام را در آغوش خود پذیرفت و بعد از اسلام بود که علم در ایران شکوفا شد تا قبل از اسلام میبینید که ایران در مقابل فیلسوفان یونانی که زادگاهشان به اندازه قصبه ای از ایران نبوده حرفی برای گفتن ندارشتند اما بعد از اسلام است که ما شاهد هستیم که معارف اسلام و هوشمندی ایرانیان با هم در آمیخت و رازی ها نصیرالدین طوسی ها و ملاصدرا وشیخ بهایی که نظیری در عالم نداشت وغیره را در ایران پرورش داد وما قبل اسلام در ایران حرفی برای گفتن نداشتیم اما ما متمدن بودیم این تمدن با این معارف در هم آمیخت به درخت تناوری تبدیل شد که امروز میبینید. ولی خواهشا این نظر را هم در سایتتان بگذارید
درود؛ این نوشته ی آقای محمدرضاس خواستم پاسخ شمارو به ایشون واگذار کنم ولی سخنان ناپخته و به دور از منطق شما منو وادار به واکنش کرد پس با اندیشه ای باز به این سخنان شما می پردازیم..
لطفاً به ما تهمت منافق بودن نزنید چراکه ما به تاریخ و آنچه که گذشت می پردازیم نه به مسایل دینی! بی گمان نباید با دانسته ها و علم امروزی به قضاوت درباره گذشته بپردازیم.
ببینید ما از تقابل ایران و اسلام سخن نمی گوییم از سرگذشت حمله و کارهای اعراب میگوییم؛ این دو سوای از هم هست. آیا کارهای گروه داعش مانند تجاوز به دختران و زنان، سر بریدن کودکان، نابود کردن آثار باستانی و… رو آموزه های اسلامی میدونید؟ این کارهای گروه تروریستی و کوته فکر داعش هست که در تاریخ ثبت خواهد شد؛ همانند کارهای اعراب که به ایران یورش بردند.
شما می گویید علم بعد از اسلام در ایران شکوفا شد! پس چه چیزی باعث شکوفا شدن صنعت و علم در غرب شد؟ به قول آقای دکتر صادق زیباکلام: میلیون ها نفر از این کشورهای اسلامی پاشدن رفتن اونجا(غرب) تو این مدت ۲۰نفرم پانشدن بیان کشورهای اسلامی!…
بی گمان درآن دوره همه کشاورز و چوپان نبودند! کتاب سوزی اعراب دلایل مختلفی داشت که یکیش این بود گمان می بردند تا قرآن هست نیاز به هیچ کتاب دیگری نداریم و قرآن منشا و منبع تمام علم ها و معرفت هاست و به همین برهان کتاب های دانشمندان و متفکران و هنرمندان ایرانی آن زمان را آتش زدند، بی گمان اگر اعراب به یونان هم یورش می بردند کتاب های آنان را از بین می بردند. تنها سخنان و آثار بزرگانی مانند کورش، داریوش و… هست که از دست نابودی اعراب در امان مانده اند و همین ها هم نشان از اوج معرفت و نیک اندیشی و علم آن زمان هست..
شما کمی تصور کنید در زمانی که آمریکا کشف نشده بود، حقوق بشری نبود، اسلامی نبود، مردم به فکر ییلاق و قشلاق و چراندن دام ها بودن و….، فردی نیک اندیش سخن از آزادی دین و اندیشه و آبادانی میزند، حتماً آثار به جا مانده شان را مطالعه کنید. درآن زمان ایران مهد دانش و تمدن بود و اتفاقا بسیاری از متفکران یونانی و دیگر ممالک به ایران می آمدند. شما کتاب اوستا را مطالعه کنید ببینید چه آموزه های زیبایی دارد. حتی برخی تاریخدانان معتقدند که بسیاری از آموزه های اسلام از آموزه های زرتشتی گرفته شده …
به راستی شما بر چه اساس و اندیشه ای میگویید "ما قبل اسلام در ایران حرفی برای گفتن نداشتیم اما ما متمدن بودیم.." اصلا میدونید تمدن به چه معنیه؟ چطور میشه تمدن داشته باشیم ولی حرفی برای گفتن نداشته باشیم؟ این سخن ناپخته شما براساس بی دانشی است!
اتفاقاً هم فرهنگ داشتیم هم تمدن و حرف های بسیاری برای گفتن داشتیم. زمانیکه مصریان برای ساخت اهرام ثلاثه از مردم بیگاری می کشیدند، زمانیکه اعراب بادیه نشین دختران خودرا زنده به گور میکردند و از بی غذایی و بی آبی ادرار شتر و سوسمار میخوردند..؛ ایران برای ساخت پارسه(تخت جمشید) به کارکنان حقوق و دستمزد میداد و به زنان باردار مرخصی همراه با حقوق میداد و حتی در برخی موارد زنان سرکارگر بودند و بیشتر از مردان درآمد داشتند. به تمدن های تپه سیلک، جیرفت، شوش و… نگاهی بندازید چقدر پیشرفته بودند؛
پیشنهاد میکنم نوشته های زیر را مطالعه کنید:
نشست تعیین نظام حکومتی ایران در زمان هخامنشیان
زنان هخامنشی ۳ برابر مردان حقوق می گرفتند
یکتا پرستی در ایران باستان
کتاب و کتابخانه در ایران باستان
کتاب سوزی اعراب در ایرانِ ساسانی
اندیشه های حقوق بشری مدرن و منشور کورش بزرگ
کورش و دو گزینه برای مردمان سرزمین ما
باسلام دوست عزیز…
فکر کنم یه کم تند میری… اولا طبق تاریخ دقیقا ۷۰۰سال بعداز اسلام یک نویسنده ی انگلیسی قضیه ی آتش زدن کتابها توسط اعراب را به نشر آورد(با چه منطق و منبعی!!!). در صورتی که مسلمانان اگر اسری در جنگ میگرفتن و آن اسیر به ۵نفر خوندن و نوشتن می آموخت آزاد میشد …و عبادت که بزرگترین ارزش مسلمانان بود با فراختن علم در یک سطح مقایسه شده(آموختن علم عبادت است).حال چطور کتابهای علمی را آتش میزند؟؟!! دوما اون فرهنگهایی که ازشون نام بردی سالیان سال بود که دیگه محو شده بود …به تاریخ ی نگاهی بندازیم بد نیست…خسرو پرویز(پادشاه متمدن ایرانی)توسط آسیابان ایرانی کشته شد. این چیرو ثابت میکنه؟؟؟سوما جدا از اینکه مردم ایران خودشون از دین زردتشت زده شده بودن اسلام را پذیرفتن(وارد بحث دین نمیشم دیگه خودتون میدونید که چقدر اشکالات وجود داشته)…مگه مالزی جنگی رخ داد که ۹۹درصد مسلمان شدن؟؟؟!!!بعدشم بعد از جنگ شاه اسمائیل بود که اسلام در ایران محو شد و قدرتشو از دست داد… و در آخر خدا هیچ جایی نگفته که راه مسلمانان را پیش بگیرید ..گفته راه الله و پیامبر اسلام را اطاعت کنید…پس مقایسه ی نا بجا با داعش و عربستان و عراق ووو…نکنید…خودمونو گول نزنیم همه ی دنیا بر این باورند که قرآن تنها کتاب دینیه که اصلا سوتی ای نداشته تمام نظریه هاش در باره گذشته و آینده و مباحث علمیش داره اثبات میشه…ممنون از شما…
اقای میلاد اتفاقا منظور ایشون این بود که جنایات واشتباهاتو از اسلام ندونین که یه سریا از دوستان شما بسیار بی ادبابه به دین وپیشوایان توهین میکنن وحتی یه کلاغ چهل کلاغ میکنن هر جنایت وبه اسلام ربط میدن که نشون دهنده ی اینه که ذره ای منطق ندارن
درود کسی تهمت به اسلام نزد منظور اعراب تند رو بود که همین الانشم جنایات همین اعراب رو از تلویزیون میبیند و همین اعراب که اسلام رو اوردن به ایران همین حالا هم راه مکه رو بر روی ایران بستن و حادثه منا که بسیاری از هموطنانمون به ناحق کشته شدن اینا جنایات اعراب بود که به اسم اسلام دارن تمومش میکنن وگرنه دین اسلام برترین دین توی ادیانه.با سپاس
با سپاس از شما که در راستای معرفی تاریخ اصیل ایران تلاش می کنید………
وای بر ملتی که دوست رو از دشمن تشخیص نمیدن و این چنین از تازیان بی ریشه برای خودشون اسطوره ساختن….
بدون توجه به خیانتهایی که در طی ۱۴۰۰ سال به ایران کردن….
شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران به طور مفصل به این مساله پاسخ دادند. در بخشی با عنوان کتاب سوزی در ایران و مصر. علاقمندان منصف دیدن فرمایند
سلام
این مطلب ارزش علمی و تاریخی برای کسی که مطالعهی خاص یا تحصیل آکادمی در زمینهی تاریخ داشته، نداره.
تمام منابعی که آوردید یا از معاصرین بودند، یا از متأخرین از این واقعه و حق اینه که چنین مطلبی سندیت نداره و بعد از چند قرن ساخته شده.