جمعه , شهریور ۳۱ ۱۴۰۲

گردآفرید نخستین شیرزن حماسه ملی ایران

 گردآفریدگُردآفرید یا گُردآفرین پهلوان زن ایرانی و دختر گژدهم است. در داستان رستم و سهراب گردآفرید با سهراب رزم کرد و به دست او گرفتار شد ولی توانست خود را با تدبیر از دست سهراب برهاند.

در شاهنامهٔ فردوسی چنین آمده‌است:

زنی بود بر سان گرد سوار   همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید   که چون او به جنگ اندرون کس ندید

جلال خالقی مطلق
گُردآفرید نخستین شیرزن حماسۀ ملی ایران است. گردآفریدِ دلربا و چالاک با این که در شاهنامه حضوری کوتاه دارد و شکست هم می‌خورد، بسیار برجسته است و یکی از گیراترین زنان شاهنامه. وی را می‌توان مانند فرانک، ارنواز و شهرناز، نمونۀ زن اصیل ایرانی دانست…
ما در رهسپاری سهراب از توران به ایران، هنگامی که وی در جستجوی پدرش رستم است، با او آشنا می‌شویم. در مرز توران و ایران، دژی به نام سپیددژ هست. گُژدَهَم که یک ایرانی سالخورده است، بر آن فرمان می‌راند و همواره در برابر دشمن پایداری سرسختانه‌ای می‌ورزد و با این کار، دل همۀ ایرانیان را به آن دژ امیدوار می‌سازد.

 گردآفریدگژدهم پیر، پسری خرد به نام گُستَهَم دارد، و دختری به نام گردآفرید. سهراب ناچار است پیش از درآمدن به خاک ایران از این دژ بگذرد. در نبرد میان سهراب و هژیر،  فرماندۀ دژ، سهراب بر او پیروز می‌گردد. سهراب، نخست می‌خواهد او را بکشد، اما سپس او را اسیر کرده راهی سپاه خود می‌کند. آگاهی از این رویداد، دژنشینان را سراسیمه می‌سازد، اما گردآفرید چنان این را مایۀ ننگ می‌داند که بر آن می‌شود خود به نبرد او رود (شاهنامه/۱۲b/ 173 تا ۲۰۳).سهراب در پی چالش آن شیرزن به رزمگاه درمی‌آید و آن دو به پرخاش و نبرد درمی‌آیند. سهراب در برابر باران تیر گردآفرید، ناچار سپرش را به کار درمی‌آورد. وی جنگ‌کنان نزدیک گردآفرید می‌شود و نیزۀ او را می‌گیرد. با نیزه جامۀ جنگی او را می‌درد، گردآفرید شمشیر می‌کشد و با فرود آوردن آن نیزۀ سهراب را می‌شکند. سرانجام می‌بیند که توان رویارویی با سهراب را ندارد و می‌کوشد سوی دژ بگریزد. اما سهراب به او می‌رسد و کلاهخودش را برمی‌گیرد. تازه می‌بیند که آن پیکارگر نه مرد، بلکه دختری زیباروی است.

 گردآفریدگردآفرید به نیرنگ دست می‌یازد و به سهراب می‌گوید که خوب نیست رزمندگان ببینند که وی در نبرد با یک دختر به چنین کوشش و رنجی گرفتار آمده و به او پیشنهاد می‌کند که همراهش به درون دژ برود و دژ در چنگ اوست.سهراب که خیرۀ او شده، در دام شگرد گردآفرید می‌افتد. گردآفرید او را تا درب دژ می‌آورد، سپس با چابک‌دستی بسیار به درون دژ می‌جهد و در را می‌بندد. سهراب بیرون می‌ماند. گردآفرید به بالای دژ می‌رود و ریشخندکنان فریاد می‌زند: «ترکان ز ایران نیابند جفت!» (1) سپس به اندرز به او می‌‌گوید که بهتر است پیش از آن که رستم به آنجا برسد، همراه سپاهش به توران برگردد (شاهنامه/ b12/204 تا۲۶۸).

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) بخندید و او را به افسوس گفت    که ترکان ز ایران نیابند جفت (  شاهنامه/ b12/259) روشن است که گردآفرید نمی‌دانسته که سهراب پسر رستم و ایرانی است. سراینده می‌خواهد با این گفتار ریشخندآمیز به زنان هم‌میهنش سخت هشدار دهد که به پیوند ترکان درنیایند.

—————————————————————–

منابع:

شاهنامهٔ فردوسی

 

درباره ی کاوه آهنگر

۱۰ دیدگاه

  1. بد نیست منبع نوشته هاتونم بنویسید . دزدی فرهنگی از دزدی مادی خیلی بدتر هست

    • درود دوست عزیز.فکر میکنم داخل نوشته منبع قسمت به قسمت ذکر شده.با این حال منبع هم افزوده شد.با سپاس.

  2. تو این شاهنامه توهینی نمونده که به ترک ها نشده باشه، هرچی میدونسته به ترک ها گفته.
    واقعا جای تاسفه که اینو اینهمه بزرگش میکنید و … .

  3. ترک در اینجا منظور از مغولان و بادیه نشینان شمال شرق ایران و ترکمنستان است که در ان زمان توران نامیده میشده که با آذری های عزیز کاملا تفاوت دارد

  4. اون زمان توران دشمن ایران بوده و طبیعیه که آوم از دشمنش بدش بیاد! الان وضعیت فرق میکنه. ما هم وطنان ترک مون رو دوست داریم!!! باید پس زمینه ی تاریخی رو در نظر گرفت!

  5. دقت داشته باشید ترک اصالتا متعلق به شرق اسیا و شمال چین هست،مردمان آذری عزیز و حتی اکثر مردم ترکیه اصالتا و نژادی ترک نیستن بلکه فقط به دلیل حکومت حاکمان ترک بعد از اسلام بر این مناطق زبانشان ترکی شده،ترکهای اصلی مردمی زرد پوست با چشمانی باریک و کشیده هستند که در اشعار شاعران گذشته ما هم این نوع چشم خیلی محبوب بوده.

پاسخ دادن به محمدرضا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.