چهارشنبه , آذر ۲۸ ۱۴۰۳

نبرد ماراتن و شکست ایرانیان-افسانه یا واقعیت؟

نبرد ماراتندر سال ۴۹۰ پیش از میلاد جنگی بین ایرانیان و یونان اتفاق افتاد که در محلی به نام ماراتون در پی نخستین یورش ایرانیان به یونان به وقوع پیوست.قبل از این نبرد فردی به نام آریستگر در مستعمرات ایران شورش کرد و و شهر سارد را به آتش کشید.به دنبال این اتفاق سپاه ایران به مقابله با او حرکت کرد که در چند جنگی که بین آریستگر و سپاه ایرانیان در گرفت هر بار ایرانیان پیروز شدند و در نهایت آریستگر فهمید که نمیتواند به راحتی بر امپراطوری پارس غلبه کند و از این خیال بیهوده منصرف شد.داریوش بعد از فرو نشاندن شورش ها به یک خطای خود پی برد و این بود که  به هنگام گذشتن از بسفور به جای آنکه به چب بتازد و به یونان قدم بگذارد به سوی راست رانده و بیهوده خود و لشکرش را در سرزمین سکاها سرگردان ساخته است.

پس اینبار در اندیشه شد که چگونه خطری که از جانب یونانیها امپراتوری او را تهدید می کند را مرتفع نماید خبرهای رسیده از یونانیها حاکی از آن بود که علی رغم خاتمه شورشها آتنیها کماکان به تحریک مستعمرات ادامه می دهندو در حال تقویت بحریه خود هستند این بود که داریوش سفرائی به یونان اروپائی اعزام و به آنها ماموریت داد تا از تک تک شهرهای یونان آب و خاک خواسته آنها را به اطاعت از شاه پارس فراخوانند از طرفی در همان حال جانب احتیاط را رها نکرد و برای تدارک یک جنگ مهم دستور ساخت کشتی های بزرگی که قادر به حمل اسب و مهمات و آذوقه باشند را صادر کرد.سفرای داریوش قدم به یونان گذارده و به همه دولت شهرها فرمان داریوش را ابلاغ کردند همانطور که دربار پارس پیش بینی می کرد به غیر از آتن واسپات اکثر شهرهای یونان اروپائی سر تسلیم فرود آورده و مطیع شاه گردیدند. در آتن واسپارت علیرغم قاعده معمول بین ملتها سفرای داریوش را به چاهی انداختند و کشتند .این کار آتن واسپارت داریوش را بسیار خشمگین کرده مصمم در گرفتن انتفام شد .آتنیها ازاینکه شهرهای یونانی مطیع شده سخت مکدر گردیدند توسط «فیلیپ پید» دونده مشهور و تندرو، پیامى براى اسپارتى ها فرستادند و درخواست کمک فورى نمودند و خود نیز آماده نبرد شدند. اسپارتى ها پیغام فرستادند که به آنان کمک خواهند کرد، اما به علت جشن هاى مذهبى این کمک حدود دو هفته به تأخیر خواهدافتاد. از طرفی داریوش قشونی بزرگ بیاراست و فرماندهی آن را به داتیس نام مادی وارتافرن برادرزاده خود داد اینها با ۶۰۰ کشتی تری رم عازم یونان شده پس از ورود به شبه جزیره آتیک با راهنمائی هیپ پیاس یونانی به دشت ماراتن رفته درآنجا اردو زدند تقریباً در همان موقع به آتنى ها خبر رسید که ایرانیان در ماراتن در حال پیاده شدن به ساحل هستند. آتنى ها با حدود ۹۰۰۰ نفر پیاده نظام سنگین اسلحه و تعدادی نیروهاى سبک به ماراتن شتافتند. بزودى اهالی شهر پلاته هم به یونانیها پیوستند و در مقابل پارسیها صف کشیدند. فرماندهى آتنى ها را در این نبرد «کاللى ماک» به عهده داشت و ده سردار دیگر آتنى تحت فرماندهى او بودند که شجاع ترین و با تجربه ترین آنها «میلتیاد» بود. ظاهراً ایرانیان فهمیدند که بسیارى از آتنى ها از ترس شکست و انهدام شهرشان آماده تسلیم هستند. پس جنگ را به تاخیر می انداختند تا بتوانند با استفاده از نفاق درونی آتینها شهر را تصرف کنند.«میلتیاد» طرح جنگى ایرانیان را حدس زد و اصرار نمود که بلافاصله به نیروهاى ایران حمله شود. پس از تشکیل یک شوراى جنگى پرشور «کاللى ماک» به پشتیبانى از طرح جسورانه «میلتیاد» رأى داد و فرمان جنگ را صادر نمود. بلافاصله نیروهاى آتنى و اهالى پلاته درفاصله هشت استاد( ۱۴۷۲ متر) و به روایتى یک مایل از سپاه ایران آرایش رزمى گرفتند. در این آرایش تاکتیکى، آتنى ها در جناح راست و اهالى پلاته در جناح چپ مستقر گردیدند… «میلتیاد» جبهه یونانى ها را طورى گسترش داد که جناحین نیروهاى متکى به دو رودخانه کوچکى گردید که به دریا جریان داشتند. این کار موجب گردید که مرکز آتنى ها ضعیف (۱۲ ردیف سرباز در عمق) و در مقابل سوار نظام ایران ضعیف و آسیب پذیر گردد. اما «میلتیاد» جناحین نیروهایش را با ۱۶ ردیف آرایش داد. نتیجه این آرایش آن بود که جناحین او قوى و به وسیله خط ضعیفى در مرکز جبهه به یکدیگر متصل می گردیدند. پس از این آرایش، آتنى ها اقدام به یورش نمودند و دوان دوان به سوى سپاهیان ایران حمله بردند. ایرانیان از این نوع شیوه کارزار که عده اى بدون ترس و محابا به سوى آنان مى دوند دچار بهت و حیرت شدند و پنداشتند که آتنى ها (یونانى ها) دیوانه شده اند.البته این شیوه نبرد را یونانیها عمدا بکار بردند چرا که یونانیها می دانستند که پارسیها در تیراندازی با کمان بسیار تبحر دارند واگر بخواهند آهسته پیشروی کنند هدف آماج تیرهای آنان قرار خواهند گرفت همین که سربازان آتنى مقابل ایرانیان رسیدند جنگى سخت و خونین آغاز گردید. در ابتداى جنگ ایرانیان به سهولت مرکز سپاه یونانیها را شکافته به عقب راندند، زیرا در قلب لشکر ایران همیشه سربازان گارد جاویدان حضور داشت اینها از نظر اسلحه و آموزش نظامی قوی بودند و در نبردها به سرعت قلب دشمن را شکافته پیش می رفتند اما نقطه ضعف سپاه ایران در نبردها جناحین آن بود که از نیروهای غیر پارسی که غالبا سربازان کارآزموده ای نبودند تشکیل میشد بدین ترتیب نیروهای جاویدان مجبور بودند زیاد پیش روی نکنند زیرا احتمال می دادند که جناحین سپاه نتواند همپای آنها پیش بیایند و آنها در قلب سپاه دشمن تنها مانده توسط جناحین دشمن محاصره و قتل عام شوند. اما در این حین فالانژهاى سنگین اسلحه یونانی در دو طرف میمنه و میسره ، جناحین نیروهاى ایران را به عقب راندند. با غلبه یونانیها در جناحین، مرکز سپاه ایران نیز مجبور به عقب نشینی شد و پارسیها رو به دریا شروع به فرار کردند. یونانیها، نیروهاى ایران را تا ساحل تعقیب نمودند ولى نتوانستند از سوار شدن آنان بر کشتى جلوگیرى نمایند بدین ترتییب پارسیها سوار به کشتی ها به سمت دریا روان شده سعی کردند خود را به آتن که اکنون بدون محافظ بود برسانند. اما این طرح آنها نیز بدون نتیجه ماند چرا که یونانیها با شتاب خود را به شهر رساندند پس از این واقعه داتیس سردار ایرانی باقیمانده نیروهای خود را به آسیا بازگرداند .این جنگ چنانکه یونانیها نوشته اند سایه به نام ایران در تاریخ افکند چه پارسیها تا این زمان هرجا میرفتند فاتح بیرون می آمدندتنها نام مادی یا پارسی یونانیها را دچار وحشت می کرد و در اینجا برای اولین دفعه عدم بهره مندی گریبانگیر سپاه ایران شد.بعد از پایان جنگ ماراتن و پیروزی سپاه یونان بر داریوش یکی از سربازان یونانی فاصله۴۲ کیلومتر را تا آتن پیمود تا این خبر را به آتن برساند. هر سال به یاد این جنگ دویی با نام ماراتن برگزار میشود که شرکت کنندگان در مسافتی ۴۲کیلومتری با هم رقابت می کنند.

ماراتن افسانه یا واقیعت

و مهمترین نکته این است که به تازگی عقیده‌ای آمده که سپاه ایران در ماراتن شکست نخورده برای بررسی این عقیده باید در آغاز دشت ماراتن را توصیف کرد.

۱-خلیج ماراتن دریای باریکی است که به طرف جنوب امتداد یافته و دماغه‌ای از طرف شمال به چلیج مزبور دویده‌است. در مقابل آن دشتی است به طول ۹ کیلومتر و عرض ۲ کیلومتر در اطراف این ژمین باتلاق می‌باشد که باتلاق‌های شمال عمیق تر اند و ساحل از ماسه پوشیده شده و از این جهت زمید سفت ولی باریک است په به فاصلهٔ کمی از دریا باتلاق‌ها شروع می‌شود و در طرف غرب تپه‌هایی هست که سپاه یونان آن را اشغال کرده بود.

۲-هانس ولبروک» مورخ آلمانى است. مى نویسد: ارتش یونان در ماراتن از سربازان پیاده سنگین اسلحه ترکیب شده بود که قابلیت مانور آن محدود بود. در مقابل سپاه ایران از کمانداران و سواره نظامى که آموزش عالى داشتند، ترکیب شده بود. «هرودوت» نوشته است که فاصله دو لشکر ۸ استاد یا ۱۴۷۲ متر بوده و یونانیها با طی این مسافت در زمان کوتاه و خرد نمودن مرکز جبهه ایرانیان فاتح شدند.و فرصت ندادند تا پارسیها بتوانند از کمانداران و یا سواره نظام خود استفاده بکنند.و با این تاکتیک سپاه ایران را شکست دادند «ولبروک»مورخ آلمانی خاطرنشان ساخت که این عمل از لحاظ فیزیکى غیرممکن است. طبق آیین نامه هاى نظامى مشق صف جمع ارتش آلمان، سرباز با تجهیزات کامل مى تواند فقط در دقیقه تقریباً ۱۰۸ تا ۱۱۵ قدم بدود. اسلحه آتنى ها از سربازان کنونى آلمان سبکتر نبود پس اگر طول قدم هر سرباز با تجهیزات را ۸۰ سانتیمتر فرض کنیم ۱۸۲۵=۱۴۷۲/۸۰یعنی یونانیها ۱۸۲۵ قدم را به سمت سربازان ایرانی دویده اند که اگر هر ۱۰۸ قدم را در یک دقیقه فرض کنیم تقریبا ۱۷ دقیقه طول کشیده تا دو سپاه با هم برخورد کنند حال سوال اینجاست که آیا ۱۷ دقیقه زمان کمی است تا یک کماندارایرانی بتواند تیری را از تیردان خود خارج و در چله کمان گذاشته به سوی دشمن پرتاب کند و یا سواره نظام ایران در مدت ۱۷ دقیقه نمی توانسته آرایش بگیرد.

۳-هرودت نوشته که که لشکر ایران پس از شکست عقب نشسته و سوار بر کشتیهای خود شده به دریا رفتند و به آسیا برگشتند حال موضوع اینجاست که سپاهی که عقب نشسته و درحال فرار است و یونانیها نیز آن را تعقیب می کنند چگونه فرصت داشته که به کشتیها بنشیند آن هم در جائیکه اسکله ای وجود نداشته یا می بایست همه کشته باشند یا به دریا ریخته باشند.

۴-یک سر تیپ آلمانی در جنگ جهانی دوم از تنگه ی ماراتن گزارش میکند:

به محض پیاده شدن موقعیت را مناسب برای بر پایی پادگان در آن محیط تنگ ندیدم و پس از شور با افسران تصمیم به عبور از آن ناحیه و بر پایی یک پادگان در ناحیه ای مناسب گرفتیم . معزلی دیگر رخ داد ! هنگام عبور نیرو ها حتی نتوانستیم دو دستگاه از تانک های پانزر خود را کنار هم از آن مکان عبور دهیم. بنا بر این نقل انتقالات نیرو ها تا پاسی از شب به طول انجامید که به ناچار در آخر حمل تعدادی از وسائل نقلیه را به فردا موکول کردیم

پس چگونه بوده که پارسیها با ۶۰۰ کشتی در اینجا پیاده و بعد هم مجددا سوار و به دریا برگشته اند

۵-ناپلئون که وقایع نبردهاى ایران را به استناد نوشته هاى هرودوت و سایر منابع یونانى مطالعه نموده است ، در یادداشت هاى خود چنین مى نویسد: در باب فتوحاتى که یونانیها به خود نسبت مى دهند وشکست هایى که براى ایرانیان قائلند ، نباید فراموش کرد که این گفته ها تماماً از یونانى ها است و گزاف گویى و لافزنى آنان نیز مسلم مى باشد. از طرف ایرانیان نیز نوشته هایى به دست نیامده تا بتوان این نوشته ها را با گفته هاى یوناینها مقایسه کرد ونتیجه را بر مبناى قضاوت قرار داد.

۶-هرودت گفته که یونانیها خبر پیروزی را توسط دونده خود به آتن فرستادند حال سوال اینکه آیا یونانیهای نمی دانستند وکشف نکرده بودند که اسب از انسان سریع تر میدود و برای اینکه خبر پیروزی را به شهر برسانند از انسان استفاده نکنند آنها می توانستند یکی از اسبهای سواره نظام سپاه ایران راکه شکست داده بودند دراختیار این دونده مشهور قرار داده تا بتواند خبر را سریعتر برساند وجان خود را هم از دست ندهد

۷-نى بور : Niebuhr مى گوید: «نوشته هاى یونانیها درباره نبرد ماراتن وجنگهاى دیگر ایران با یونان به شعر وافسانه گویى و داستان سرایى از تاریخ نویسى شبیه تر است. آنچه به نظر مى رسد این است که سپاه ایران در دشت ماراتن دچار شکست نشده است، بدین معنى چون «داتیس » فرمانده سپاه ایران متوجه شد که میدان عمل وباریک بودن عرض میدان نبرد مانع از کاربرد سواره نظام است ، ناچار شد که فرمان عقب نشینى صادر نماید. «هرودوت » صدور فرمان عقب نشینى را به منزله شکست سپاهیان ایران قلمداد کرده است»

درباره ی کاوه آهنگر

یک دیدگاه

  1. تاریخ پارسی

    البته سپاه ایران در ماراتون شکست خورده ولی شکست به آن اندازه که یونانیان بزرگ کردن نیس و یک جنگ کوچک هست که سپاه ایران شکست خورده و البته نباید به تعداد سپاه طرفین که تمام نوشته مورخان یونان هست اعتماد کرد چرا که مورخان یونان همواره تعداد سپاه یونان را کم و تعداد سپاه ایران را بیشمار نوشته اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.