چهارشنبه , آذر ۲۸ ۱۴۰۳

نهضت تکریم ایرانیان

iran 7000 sale

تمدن عظیم و باشکوه ایرانیان ، از دیر باز مورد توجه  و هجوم  اقوام  مختلف قرار گرفته است. اما عظمت این تمدن به قدری بوده است که این تمدن نه تنها نابود نشد . بلکه مهاجمین را همچون قطره جوهری که در دریا حل می شود، در خود حل نمود و این آنان بودند که تحت تأ ثیر این تمدن قرار گرفتند.

در این مورد نمونه های بسیاری را می توان نام برد ، در صدر آنان می توان به اسب افسار گریخته مقدونی( اسکندر مقدونی) اشاره کرد. او که با فکر و رویای تسخیر جهان  شروع به کشور گشایی کرده بود، پس از فتح ایران که برای او فراتر از یک رویا بود ، سربازان و بزرگان خود را  به ازدواج  با ایرانیان فرا خواند.  او ایرانیان را بسیار باهوش و خرد مند می دانست .ازاین رو با این کار می خواست تا  نژاد یونانی را با  نژاد ایرانی بیشتر در آمیزد تا  شاید فرزندان یونان  ذره ای از خرد پارسیان را به ارث ببرند. علاوه بر آن او بخشی  از کتابخانه های ایران را سوزاند و بخش دیگر کتاب ها را بر بار شتر ها و قاطر ها به یونان برد. ذکر شده است که این کتاب ها علاوه بر این که شامل مباحث علمی چون هندسه و ریاضیات   بوده است ، مباحث زیاد فلسفی و الهیات  را در برداشته که به مغ ها و روحانیون زرتشتی متعلق بوده است. از این رو عده ای پیشرفت های یونانیان را در مسائل ریاضیات و همچنین فلسفه را به مطالعه این منابع نسبت داده اند و علم  فلسفه را به ایرانیان نسبت داده اند. درباره صحت و درستی این مطالب  جای بحث زیادی است و این جا  فرصت بحث در مورد  آن نیست. اما آن چه معین ومشخص است، تاثیر پذیری یونانیان ازایرانی  هاست.

نمونه بعدی در مورد حمله ا قوام وحشی  مغول است. در این مورد همین بس که وارثین  و فرزندان چنگیز پس از مدت کوتاهی خوی وحشی گری خود را کنار گذاشته و دقیقا بر خلاف روش چنگیز خان حکومت کردند و بسیار به هنر و فرهنگ ایرانیان علاقه مند شدند.

نمونه ی بعد هم حمله ی اعراب به ایران است که با ویرانی های بسیاری همراه بود. نکته ای که در این جا لازم است یاد آور شوم این است که عده ای حمله ی اعراب را با دین اسلام یکی و تاثیرات آن ها را برابر می دانند. نکته در این جاست که حمله ی اعراب و ویرانی های پس از آن در زمان خلیفه ی دوم ( عمر) رخ داده است و علل این غارت ها  را می توان در یکی از خطبه های وی یافت که گفت:« ای مسلمین به پا خیزید که خداوند گنج و باغ های قیصران و خسروان را به شما وعده داده است». و هدف  عده ای از آنان ، تنها  کسب غنایم و مال و اموال بود و نه جهاد و ترویج اسلام..

پس عامل این غارت گری ها را نباید اسلام دانست. به هر حال بحث ما سرموضوع دیگری است.  و آن این است که پس از فتح ایران اعراب به بهانه گسترش اسلام بسیاری از آداب و رسوم ما را ازبین برده و آداب اخلاق جاهلی خود را حاکم نمودند . اما این فرهنگ و تمدن ایران بود که این بار باز هم پیروز شد  و اعراب را در خود حل کرد.این در حالی است که تمدن های بزرگ دیگر مانند مصر که مورد هجوم اعراب قرار گرفته بود ، استحاله ی فرهنگی شده و امروزه جزو قلمرو های اعراب به شمار می رود.

حال تمام این صحبت ها و مقدمه چینی ها برای بیان  عظمت تمدن ایرانی بود . این تمدن و فرهنگ غنی روحیاتی را در ایرانی ها پدید آورده بود که مورد توجه دشمنان بود والبته مانعی برای نفوذ آنان . روحیاتی چون فداکاری ، وطن پرستی، غیرت، جوانمردی و از همه مهم تر اتحاد و یکپارچگی.

کمی جلو می رویم وبه  500 سال گذشته نگاهی می اندازیم.این عوامل و این اتحاد به دشمنان ایران اجازه نمی داد که بتوانند بر ایران نفوذ کنند و بر آن  تسلط یابند. از این رو موذی ترین این دشمنان یعنی  انگلیس ها طرحی برای از بین بردن این تفرقه و برقراری اصل ننگین خود یعنی تفرقه بینداز و حکومت کن  برنامه ریزی و اجرا کرد.

آن ها با این طرح اتحاد و یکپارچگی ملت ایران را نشانه رفته بودند. از این رو سعی در تخریب شخصیت  اقوام مختلف و نژاد های ایرانی نزد یکدیگر کردند. ابتدا نیز از اقوامی که بیشتر سد راه آن ها شده بودند آغاز کردند. اقوام ونژاد هایی که قهرمانانی را  در خود پرورانده بودند که دست غارتگر را کوتاه می کرد. پس در ابتدا ترک ها و آذری ها را هدف قرار دادند و با برچسب زدن یک لقب و با استفاده از اصول جنگ روانی خود این برچسب را به  این مردم شریف چسباندند و این لقب را برای آن ها در بین ایرانیان جا انداختند وجای پای آن ها را در تمامی لطیفه ها  بین مردم باز کردند. مردمانی که کسانی چون ستار خان و باقر خان که سالار و سردار این مرز و بوم هستند را در خود پرورانده بودند.

دومین قوم و نژاد مردمان خطه ی شمال ( رشتی ها و گیلکی ها )‌ بودند. این بار نیز دشمن با چسباندن لقبی دیگر ورایج کردن آن بین مردم ، مردمانی را که نماد غیرت و مردانگی هستند را نشانه گرفتند و وجهه ی آنان را نزد مردم ازبین برد.

به همین ترتیب برای مردم  شجاع اصفهان و دلاوران فارس که در مقابل حمله ی انگلیس ها در جنوب ایستادند و امروز به نام رئیس علی دلواری ها ما افتخار می کنیم.والبته برای مردم شجاع و غیور کرد و لرو …..

و پس از مدتی با رایج شدن این لقب ها و البته به علت نادانی افراد ، کینه وکدورت بین مردم و اقوام  مختلف ایران رایج شد. به طوری که یک ایرانی از یک نژاد در مقابل هموطن خود ، نژاد او را به تمسخر می گیرد و طرف مقابل نیز با سخنی دیگر او را تخریب می کند و آتش اختلاف و کینه و تفرقه  که آرزوی کهنه ی دشمنان ایران  به خصوص انگلیس ها بوده است، محقق می شود و آن ها با خیال راحت به غارت سرمایه ی ایرانیان پرداختند.

حال نقش ما چیست  و آیا ما می توانیم که جلوی این توطئه ی بزرگ را بگیریم؟

به نظر خیلی ها شاید این قضیه ، آن قدر ها هم که گفته شد بزرگ و مهم نیست. اما بدانید که ویژگی انگلیسی هاست که همیشه ضربات مهلک را طوری وارد می کنند که مانند سم آرام آرام و بی صدا ولی کشنده عمل کند.

ما می توانیم از همین لحظه جلوی این توطئه را گرفته و ابتدا از خود شروع کنیم. یعنی این که اگر در جمعی بنا به گفتن لطیفه و یا امثال آن شد از نام اقوام ایرانی استفاده نکنیم واگر دیگران نیز استفاده کردند به آن ها گوشزد کنیم و یاد آور شویم و حتی اگر واقعا مصمم باشیم در صورت ادامه وضع آن محل را ترک کنیم تا شخص متوجه مصمم بودن ما و خطای خود شود . به جای نام  اقوام ایرانی از عباراتی چون: شخصی یا مثلا یک نام بی معنی و خنده دار مثل  منگل یا… استفاده و حتی از دشمنان ایران یعنی انگلیس ها یا اسرائیلی ها  یا صهیونیست ها ( در صورت امکان و فراهم بودن فضا) استفاده کنیم . شاید در ابتدا کاری نا ممعمول  و مضحک باشد و حتی مورد تمسخر قرار بگیرید ولی پس از مدتی این امر رایج خواهد شد و کم کم نام اقوام ایرانی جای خود را به دشمنان ایران در لطیفه های ما میدهد. همچنین شما از درون به خود افتخار خواهید کرد.

درباره ی کاوه آهنگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.