نویسنده و گردآورنده : ضیاء – ط
سید محمد علی گلریز در کتاب مینودر یا باب الجنه قزوین می نویسد : آریاها به اختلاف روایات اعم از اینکه از جانب شرقی به فلات ایران آمده یا از معابر شمالی قفقاز به این سرزمین رسیده باشند ، در سراسر ایران پراکنده شده و متوقف گردیده اند .
یکی از آن نقاط هم دشت قزوین و مناطق کوهستانی شمالی و جنوبی و غربی آنست که مسکن مهاجرین آریایی قرار گرفته و طایفه دیلم در آن مستقر گردیده است . از این رو می توان ادعا نمود که مردم قزوین در اصل آریایی و از خاندان دیلم بوده اند . اینکه سکنه قزوین را از دیلم دانستیم برای این است که زبان آنها نیز مانند زبان دیلم بوده ، یعنی همچون مردم رودبار و الموت کنونی گفتگو می کرده اند .
این مردم با هزاران مصائبی که در طی قرون متمادی با آنها روبرو گردیده اند ، هنوز هم زبان اجدادی خود را تا اندازه ای نگهداری کرده اند چنانکه در قسمت های شمالی مانند الموت و رودبار و طالقان و غیره ، همچنین در جنوب در سراسر رامند زبان پهلوی شایع و رایج است . حتی شهر قزوین تا حمله مغول به زبان پهلوی گفتگو می کرده اند . البته در طی سه قرن تسلط بیگانه که مردم بومی ناگزیر بودند با آنها رابطه داشته باشند و معاشرت کنند بتدریج آن زبان فراموش شده و فارسی کنونی جانشین آن گردیده است . (۱).
زبان تاتی اکنون در شمال استان قزوین ( منطقه الموت ) و جنوب و جنوب غربی استان ( تاکستان و بوئین زهرا و شهرها و روستاهای اطراف ) و همچنین شهرها و روستاهای دیگر در استان قزوین سخن گفته می شود . قابل ذکر است که تعدادی از پژوهش گران زبان منطقه رودبار و الموت را دیلمی می خوانند و عده ای دیگر آن را زبان تاتی می نامند . نکته اینجاست که بر روی زبان منطقه الموت چه نامی گذاشته شود در کل با زبانهای تاتی مناطق مختلف استان قزوین و گویش شهر قزوین و همچنین با زبان تاتی استانهای دیگر اشتراکات زیادی دارد .
گویشهای تاکستان ( جنوب غربی قزوین ) را " و.ب. هنینگ " بررسی کرده است . خطوط همگوئیی ( ایزوگلوسهایی ) یافت شده که تاکستانی را از یک سو به تالشی و از سوی دیگر به سمنانی نزدیک می کند . گویش اشتهارد که " ژوکوفسکی " هم قبلاً به آن اشاره کرده است نزدیک به تاکستانی است . (۲).
یکی از قطعه های جالب و زیبای فلکوریک قزوین دو بیتی زیر است :
نَمدانم چه کُنیمان دلمان وا نَمِشَد ، هر سوراخ سُمبه میریمان لشمان جا نَمِشَد
کارمان بس گره خوردَس دیه وا نَمِشَد ، بختمان همچه دَخوابَست که دیَه پا نَمِشَد (۳).
در ادامه تعدادی از واژه های زبانهای تالشی و تاتی قزوین و گویشی قزوینی را بررسی تطبیقی می کنیم .
بررسی تطبیقی زبانهای تالشی و تاتی استان قزوین
زبان تالشی آستارا ، زبان تاتی تاکستان ، سگز آباد ، ابراهیم آباد ، اردبیلک
فارسی
|
تالشی ( آستارا ) |
تاتی ( تاکستان ) |
تاتی ( سگز آباد ) |
تاتی ( ابراهیم آباد) |
تاتی ( اردبیلک ) |
بام
|
بون – bun |
بُن – bon |
بون – bun |
بون – bown |
بوم – bom |
بینی |
وینی – vini |
وینیه- vinniye |
ونیه – venia |
ونیه – venia |
وینی – vini |
پایین
|
جینه – jina |
جیر – jir |
جیرا – jirā |
جیرا – jirā |
جیر – jir |
پدر |
دادا – dada |
دادا – dādā |
دَدَه – dada |
دَدَه – dada |
دادا – dādā پی یر-piyar |
تلخ
|
تِل – tel |
تَل – tal |
تَل – tal |
تَل – tal |
تَل – tal |
خانه
|
که – ka |
کیه – kiya |
چیه – čia |
کیه – kia |
خانَه – xāna |
خواهر |
هووئه –hova |
خاکه – xāke |
خواچه – xuača |
خواکه – xuāka |
خواخور – xāxor |
دختر |
کِلَه – kela |
تیتیه – titiye |
تی تیه – titia |
تی تیه – titia |
دتری – detāry |
دروغ
|
دوی – duy |
دورو – duru |
درو – dero |
دورو – doru |
درو – duru |
دیوانه
|
تور – tur |
تور – tur |
تور – tur |
تور – tur |
تور – tur |
زن |
ژِن – žen |
زینیه – zeyniye |
زنیه – zania |
زنیه – zania |
زِن – zen |
سفید
|
ایسپی – ispi |
ایسبی – isbi |
اسبی – esbi |
سبی – sebi |
سوید – sivid |
سگ
|
اِسپَه – espa |
اسبه – asbe |
اسبه – asba |
اسبه – asba |
سگ – sag |
گرگ
|
وَگ – vag |
ورگ – varg |
ورگ – varg |
ورگ – varg |
وِرگ – verg |
مرغ |
کاگ – kag |
کرکه – karke |
چرگه – čarga |
کرگه – karga |
کرگ – kerg |
نردبان |
سِرد – serd |
اَسلته – aselte |
سورده – sorda |
سورده – sorda |
– |
روی – چهره
|
دیم – dim |
دیم – dim |
دیم – dim |
دیم – dim |
دیم – dim |
تطبیق زبانهای تالشی ، تاتی و گویش قزوینی
تالشی آستارا ، تاتی تاکستان ، گویش قزوین
فارسی |
تالشی ( آستارا ) |
تاتی ( تاکستان – قزوین ) |
گویش قزوینی |
دست |
داس – dās = دست بول – bol = بازو |
بال – bāl ، به بازو و بال پرندگان هم گفته می شود |
بال – bāl |
بچه |
هردن – herdan = بچه / بَلَه – bala = فرزند |
زارین – zārin ، بالا – bālā = به معنای فرزند و بچه به کار می رود |
بالام جان – bālāmjan |
مانند – شبیه |
تو – to
|
تا – tā |
تا – tā |
پشت بام |
بون – bun
|
بُن – bon |
بون – bun |
شلوار کوتاه زنانه – دامن کوتاه |
تونیکه – tunika |
تُونُوکه – tönöke ö = _ُ و |
تُنُکه – tonokah |
حلق – لوله تنفسی گلو |
خِرتَه – xerta |
خرتلاقه – xertelāĞe |
خرتلاق – xertelāĞ |
راست و سربالا |
دیک – dik
|
دیک – dik |
دیک ریک – dikerik |
بشقاب – ظرف |
قاب – Ğāb = ظرف قاب – Ğāb = گور |
قاب – Ğāb |
قاب – Ğāb |
مرغِ روی تخم خوابیده |
کولوک – kuluk
|
کوُلک – kölk |
کلک – kolk |
عدس |
مه جو – maju |
مرجومکه – marjömake |
مزجمک – mazjamak ، عدس ریز |
تیز – بُرّا |
تیج – tij
|
تیج – tij |
تیج – tij |
شُل – سُست |
لَس – las |
لس – las ، به معنای فلج هم هست |
لس – las ، به فلج و بی حسی هم می گویند |
______________________________________________________________________
منابع :
(۱)- مینودر یا باب الجنه قزوین ، سید محمد علی گلریز ، انتشارات طه ، چاپ دوم ۱۳۶۸ ، ج ۱ ، ص ۳۳۹ – 340
(۲)- زبانهای ایرانی ، یوسیف م . ارانسکی ، ترجمه : دکتر علی اشرف صادقی ، انتشارات سخن ، چاپ اول ۱۳۷۸ ، ص ۱۴۶
(۳)- سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین ، دکتر پرویز ورجاوند ، نشر نی ، چاپ اول ۱۳۷۷ ، ج ۲ ، ص ۹۳۲ – 933
(۴) – تات نشین های بلوک زهرا ، جلال آل احمد ، انتشارات ژکان ، چاپ اول ، ۱۳۸۹ ، ص ۱۶۳ – 197 – لغات تاتی سگز آباد و ابراهیم آباد از این منبع .
(۵) – سرای من ، صغری بهرامی ، فاطمه بهرامی ، محمد حسین بهروزی ، انتشارات اندیشه زرین ، چاپ اول ، ۱۳۸۹ ، ص ۱۹۱ – 206 – لغات تاتی اردبیلک از این منبع .
(۶) – فرهنگ تاتی تاکستان ، رضا رحمانی ، انتشارات سال ، چاپ اول ، ۱۳۹۰ ، ص ۳۵ – 231 – لغات تاتی تاکستان از این منبع .
(۹)- دو بلبل روی شاخه های پسته ( فرهنگ واژگان ، مثل ها ، کنایه ها ، ترانه ها و سروده های بومی قزوین ) ، مجید بالدران ، چاپ دوم ، ۱۳۸۶ ، ص ۲۴ – 196 ، واژه های قزوینی از این منبع .
(۱۰)- واژه های تالشی آستارا از نویسنده این مطلب می باشد
سلام خسته نباشید بسیار جالب بود برام دستتون درد نکنه.کاش صدا وسیمایی برای تاتها وتالشها تاسیس میشد تااز این گویش هزاران ساله حمایت بشه .
گول زبان شناسی مشکوک غربی را نخورید
همه این زبانها شامل گویشها و لهجه پارسی فارسی است و از جمله خود فارسی دری که گویشی نوشتاری شده و رمسی از خانواده پارسی/فارسی است.
درود بر شما .
من یک الموتی ام و زبان ما دیلمی است که به اشتباه آن را تاتی مینامند البته شباهت های زیادی دارد.
و مطمئنم یکی از نژاد هایی که تاکنون خیلی دست نخورده باقی مانده همین نژاد دیلمی است که به کاسی ها هم معروف اند و مرکز این نژاد در فاصله ی بین شرق گیلان و غرب مازندران و الموت می باشد.
دورد بر شما، واقعا که دانا هستین، نمیدونم از اصل خودشون اطلاع ندارن، آخه تاتی دیگه چیه، مگه میشه گستره بزرگ دیلمستان بزرگ رو اسمش تاتی گذاشت، زبان مردم رودبار الموت قزوین، همش دیلمی کهن هست، زنده باد گیل دیلم، زنده باد کاسپین، زنده باد گیلان
سلام بر شما. مقاله عالی بود. میخواستم برای دادن اطلاعات بیشتر وازه های ذکر شده رو با کلمات ترکی امروزی مقایسه کنم. از اولین کلمه در اولین جدول شروع میکنم تا آخرین کلمه آخرین جدول. ضمن اینکه اول کلمه فارسی بعد معادل ترکی رو مینویسم و ازتون میخوام که اونو با وازه های معادل تاتی ذکر شده مقایسه کنید:
جدول اول
بام —– دام بینی —– بورون پایین —– آلْت/اَشاغی پدر —– دَدَه/آتا تلخ —– آجی خانه —– إوْ
خواهر —– باجی دختر —– قِز دروغ —– یالان دیوانه —– دِلی/دَلی زن —- آرواد سفید —- آغ سگ —- إیت
گرگ —– گورد مرغ —– تویووغ نردبان —- ـــ روی-چهره —– اُوئز
جدول آخر
دست —- گول/ ألْ بچه —– بالا مانند-شبیه —– تای پشت بام —– دام شلوار کوتاه زنانه-دامن کوتاه —–(من شخصا نمیدونم فقط اینو میدونم که پیرهن زنانه میگن تون/دون/ تونّوک/ دونّوخ) حلق- لوله تنفسی —– خرخرا راست وسربالا—-دیک /دوز بشقاب-ظرف —– قاب/بشقاب(لازم به ذکره که بشقاب کلمه ترکی به معنای ظرف خالیه) مرغ روی تخم خوابیده—- کولوک/کُک/کُه عدس(کلمه عربی)—- عدس تیز وبرّا—– ایتی شل-سست —– لَش/شَل/شیل
همونطور که ملاحظه کردید گویش قزوینی به زبان ترکی هم شباهت دارد به طوریکه نمیتوان با قطعیت گفت که این زبان تاتی است یا ترکی آن هم با چند کلمه. ضمنا یکی از اقوام درجه دو بنده به دلیل مسائل کاری ۲۰؛۳۰ سال پیش ساکن قزوین بود. شاهد عینی میگفت که قزوینیا ترکی حرف میزدن. البته چون بنده قزوین نرفتم نمیتونم با قطعیت حرف ایشون رو تایید کنم. به هر حال این شاهدا یکی دو تا نیستن.
اما درمورد آستارا باید بگم که با تالش جداست و آستارا یه بخش ترک زبانه در یه منطقه و تالش یه بخش تالش زبانه تو یه بخش دیگه. اما اینو با قطعیت میگم چون از طایفه های ریشه دار آستارا هستم(ساسانیان). شاید قدیم این دو شهر یکی بودن ولی الان این طور نیست.
به هرصورت نمیشه با برقراری شباهت بین سه چهارتا کلمه از چند گویش ثابت کرد که این گویشها یکین. همون طور که دیدین گویش قزوینی و تاتی و تالشی(جدول دوم) مثل ترکی با مقدار خیلی کمی اختلافه. حالا ما میتونیم بگیم که این زبان ها ریشه مشترک دارن؟ یعنی منظورم اینه که ترکی با تاتی ویا دیلمی یه ریشه دارن؟ چون اول مقاله گفته شد: یکی از آن نقاط هم دشت قزوین و مناطق کوهستانی شمالی و جنوبی و غربی آنست که مسکن مهاجرین آریایی قرار گرفته و طایفه دیلم در آن مستقر گردیده است . از این رو می توان ادعا نمود که مردم قزوین در اصل آریایی و از خاندان دیلم بوده اند . اینکه سکنه قزوین را از دیلم دانستیم برای این است که زبان آنها نیز مانند زبان دیلم بوده ، یعنی همچون مردم رودبار و الموت کنونی گفتگو می کرده اند . آیا واقعا میشه گفت که اینا ریشه مشترک دارن؟ البته که نه. خودتون تارخ دانید و بهتر میدونید. اما نتیجه از دو حالت خارج نیست: با توجه به دلایل مقاله برای تاتی یا دیلمی خواندن گویش قزوینی و عرایض بنده ۱) قزوینی ها ترکی حرف میزنن ۲) قزوینی ها تاتی حرف میزنن.
درود بر شما.در جواب نویسنده ضعیف و کم اطلاع این متن باید بگم که در اوستای هندیان توضیحاتی از ایران ویج امده و مشخص میکند که ایران ارییاییان ساکن هم داشته و همه مثل سکاها مهاجر نبودند.مقایسه زبان قزوینی انهم در چند لغت صحیح نیست.در جواب دوستم صبحان باید بگویم که مقایسه زبان التایی با تاتی هم چیزی را ثابت نمیکند زیرا اقوام در هم حل شده اند مثل زبانها ولیکن شهر سزگوا یا سکیز اباد نشان از ۱۰ هزار سال شهر نشینی و ارییایی بودن اقوام منطقه است.با توجه به پایتخت بودن قزوین وهجوم قزلباش ترکان در این مردم حل شدند چه بسا زودتر از ان مغولان دخل مردان شهر را اورده بودند.اما فرهنگ غنی فارس با همه تهاجمات پایدار ماند و نیازی به مقایسه با زبانهای دیگر ندارد.تات افتخار قزوین است وقدمتش در سرزمین خودش نیاز به اثبات ندارد.
سلام به شما… سلام به شما من نمی خواستم ثابت کنم که گویش قزوینی فارسیه یا ترکیه یا تاتیه. میخواستم بگم که مقاله با دلایلی سعی در اثبات مطالبش داشت؛ ما میتونیم با همون دلایل اونهارو انکار کنیم.
در ضمن بنده سبحان هستم، دوست عزیزم صبحان نیستم. موفق باشید.
من آستارایی هستم.
دوست عزیز اطلاعات درست بده.
آستارا قلب سرزمین و جغرافیای تالشه. مردم آستارا تالش هستند اما متاسفانه نه مهاجرین ترک زبان (نه ترک) روی زبان مردم آستارا تاثیر زیادی گذاشتند. تاثیر زبان ترکی بر زبان تالشی اهالی آستارا در آستارای ایران بیشتر از آستارایی جمهوری آذربایجانه در صورتی که زبان رسمی اونا ترکی هست. اون سمت مرز تقریبا همه مردم آستارا به تالشی صحبت می کنند.
ببینید چه بلایی به سر خودمون آوردیم!
خواهشاً خلط مبحث و واقعیت رو تخریف نکن.
متاسفانه زبان ترکی همه گیر تر از زبان تالشی شده اما خیلی از مردم آستارا زبان تالشی رو از یاد بردن و به زبان ترکی میگن که ما تالش هستیم نه ترک و اینکه بهشون بگی ترک بهشون بر می خوره.
باسلام و خسته نباشید
خیلی جالب بود و می خواستم بگم برخی از کلمات گویش تاتی با گویش بلوچی شباهت داشتن مثلاً واژه صورت در تاتی و بلوچی – دیم دلفظ میشه -*- مرغ خوابیده روی تخم مرغ در تاتی – کولوک و در بلوچی – کوروک -*- پشت بام در تاتی – بُن و در بلوچی بان -*- واژه سفید در تالشی -اسپی در بلوچی – ِاسپیت -*- واژه خانه در تالشی – که و در بلوچی سراوان – کت -*- واژه زن در تالشی – ژن و در بلوچی – جَن -*- واژه پائین در تاتی – جیرا و در بلوچی – چیرا
با تشکر از توجهتان..
سپاس از شما
این مقاله تنها بخشی از این مقاله است:
http://www.mehremihan.ir/language-and-dialect/2956-tati-ghazvini.html
با سلام
ممنون از اطلاعات خوبتون
بنده از اهالی روستای هیر در بخش الموت قزوین هستم و با اطلاعاتی که شما قرار دادید و نیز تحقیقی که بنده کردم جالب است بدانید: جز در چند مورد که اشاره خاهم کرد کلماتی را که ما ادا می کنیم در جدول شما بود ولی بعضی از آنها را مثل تالشی ها ادا میکنیم- بعضی ها را مثل تات ها و بعضی ها را مثل قزوین که البته قزوینی اصی و بعضی واژه های مثال شما را هم گونه ای دیگر که در گویش های دیگر نیست. از تمام دوستان هم می خواهم به نویسنده احترام بگذارند و فارق از هر جهتی فقط نقد کنند نه بی ادبی و …
مثلا بچه = وَچَه، چیلَه – مرغ خوابیده روی تخم = کُلک، کُرک – شُل= لسّ، شِل – پایین = جیر و بالا=جار – بینی=وینی – پدر= پِر، بَبِه – دختر= دِتَر، لاکو – تلخ=تَل، تلخه – دروغ=دورو – دیوانه=تور – زن=زِنه، زِنِکَه – سفید= سیفید، سیفیت،سیفتَه و ….
قابل ذکره که گویش های منطقه دیلمان و اشکورات و شمال برای ما خیلی راحت تر قابل فهمه تا گویش های منطقه تاکستان و طالقان و … البته با تمام این تفاسیری که هست با تحقیقی که بنده نجام داده بودم منطقه دیلمان قدیم شامل کناره های دریای خزر یعنی از آذربایجان قدیم تا زنجان و قزوین و قسمتی از همدان و شمال تهران و مازندران و گلسان و خراسانهاست و حتی قسمتهایی از
سمنان. که البته با حمله اعراب بعضی واژه ها در زبان ایرانیان قاطی شد و در جاهایی خیلی زیاد. در منطقه دیلمان هم همینطور ما چندین کلمه عربی هم در زان الموت داریم و متداول شده مثلا مطبخ=مدبق قدیف=حوله مقراض=قیچی و حتی کلمات ترکی هم در زبان ما هست مثل گردو=آغوز، اغوز-گِرکان و کلماتی که الان خاطرم نیست. به نظر بنده زبان مناطقی که عرض شد و شاید جاهای دیگر ایران تاتی از نظر اسم و دیلمی از منظر جغرافیایی است و زبان دیلمی باید همان زبان تاتی باشد البته با دخیل شدن فرهنگ های مختلف ملل دیگر و …
با تشکر
درود خدمت شما دوست عزیز و سپاس بابت دیدگاه مفیدتون.