اردشیر یکم یا ارت خشتره ملقب به اردشیر درازدست(وجه تسمیه این لقب به گونه های متفاوت آمده است:درازی دست-کنایه از قدرت زیاد-پیشدستی او بر اردوان و دو برادر بزرگتر خود که مدعیان سلطنت بودند.) پسر خشایارشا که بعد از او به تخت نشست .او پس از به قتل رسیدن پدر و برادرش داریوش که جانشینن قانونی بود، به دستِ اردوان فرمانده گارد نگهدار شاه، بر تختِ شاهی نشست. اردشیر ۴۱ سال فرمانروایی کرد.
بعد از به تخت نشستن اردشیر ویشتاسب دیگر پسر خشایار شاه با مردم باختر همدست شد و مدعی سلطنت شد که بعد از دو جنگ مغلوب و ناپدید شد.بعد از این شخصی مصری به نام ایناروس به پشتوانه سپاه و بحریه یونان ممفیس را محاصره کرد و بعد برادر خشایارشا را گرفت و کشت.اردشیر شخصی به نام بغابیش را به جنگ با او فرستاد که این جنگ به نفع اردشیر تمام شد.و بار دیگرتوانست در مصر چنان حکومت کند که مصریها او را بستایند و هرودوت که خود در همین ایام به مصر مسافرت کردهاست، مردم را از وی راضی بیابد.در ابتدا یونانی ها و مصری ها موفق بودند اما ایرانی ها یکی از شعب رود نیل را خشکاندند که باعث از بین رفتن کشتیهایه یونانی به دست خودشان شد.بعد از ان یونانی ها تصمیم گرفتند با ایرانی ها اتحادی ببندند.سپس فردی را به ایران فرستادند به نام کال لیاس و قرار دادی بین دو طرف شکل گرفت که طبق آن یونانی هایی که جزو اتحاد دلس بودند(اتحادی که آتن تشکیل داده بوده)در امور داخلی بکلی مختار باشند و فقط کشتی های تجاری به بنادر یونان بروند.ای معاهده برای ایران توهین آمیزی برای ایران بود.ایرانی ها در خارج از ایران هم به واسطه پیشرفت هایش در مصر می توانست از سپاه یونانی بر اید و اگر اردشیر شخص با اراده ایی بود می توانست در آسیای صغیر یونانی ها را عاجز کند.محققین بر این عقیده هستند که اردشیر در ابتدا این معاهده توهین آمیز ار امضا نکرد.در همین زمان تمستیکل فرمانده یونانی ها در جنگ سالامین به ایران آمد به خیال اینکه اردشیر را در دخالت در امور یونان تحریک کند اما موفق نشد و اردشیر حکومت چند شهر را به او داد و او مانند سایر یونانیان دیگر در ایران تا آخر عمر تابع ایران ماند.در مأخذ یونانی، اردشیر با وجود عشرتپرستی به عدالت دوستی، دلیری و جوانمردی موصوف شدهاست.وی نسبت به مللِ مغلوب و بویژه یهودیان رأفتی خاص داشت . هدایا، آزادی یهودیان، بازسازی معابدِ آنها و احترام به دیانتِ آنها نمونهای از بزرگمنشیهای اردشیر به قوم یهود است که به نامِ اردشیر پس از کوروش در تاریخِ یهودیان به ثبت رسیدهاست. او در عیدِ بزرگداشتِ نحمیا تأمین خوراکِ همه یهودیان را در این جشن بعهده گرفت و با بودجه امپراتوری به اورشلیم فرستاد.در زمان اردشیر قوم یهود یک اقلیت قابل ملاحظه در بابل بشمار میآمدند. بابل درین سالها یک کانون فعالیت یهود بود و تجارتخانههای یهودیان در آنجا حیثیت و اعتبار بسیار داشت. در واقع با آنکه در دنبال فتح بابل به دست کورش بزرگ بیش از چهل و دو هزار تن از اسیران یهودی در بابل به سرزمین پدران خویش برگشتند، تجدید بنای هیکل به آسانی انجام نیافت چرا که آن عده از یهود که از قدیم در اورشلیم مانده بودند، با کسانی که از اسارت بابل و از یک سرزمین تازه باز میگشتند، ایجاد تفاهم واقعی آسان نبود، بهمین سبب بنای هیکل تا به دورهٔ داریوش طول کشیده بود و تزئینات آن هنوز تا دورهٔ اردشیر تمام نشده بود. ]مقارن سلطنت اردشیر دراز دست در بین یهود اورشلیم پیغمبری ناشناخته که بعدها به سبب کتابش به ملاکی معروف شد میزیست که فرارسیدن روز خدا را مژده میداد و مردم را به طغیان فرا میخواند و این نکته برای اردشیر که اوضاع آنحدود را به سبب مجاورت با مصر و فنیقیه حساس میدید، مایهٔ نگرانی بود. در همین اوقات بود که عزرا یک کاهن یهودی بابل و در عین حال دبیر و مسئول امور مربوط به یهود در دربار اردشیر، به شاهنشاه پیشنهاد کرد تا وی را برای نظارت در احوال و امور مذهبی یهود، به اورشلیم بفرستد و شاه موافقت کرد. عزرا با عدهای از یهودیان بابل در سال ۴۵۸ پیش از میلاد به اورشلیم رفت تا با اتکاء به فرمان اردشیر با نشر و تلقین اندیشهٔ وفاداری به ایران به هر نوع فکر شورش طلبی پایان دهد و در عین حال قانون موسی را به درستی احیاء و تدوین کند.پس از اعزام عزرا، نحیما یهودی دیگری که خود ساقی مجلس شاه و از محارم و مقربان وی بود، در سال ۴۵۴ پیش از میلاد برای نظارت در احوال یهود با اجازه و فرمان اردشیر عازم بیت المقدس شد و این نظارت سالها طول کشید. نحیما در بیتالمقدس در حین مراقبت از اوضاع، کوشید تا سر و صورتی به شریعت و اجراء آن بدهد. حاصل کار آنها کتابهای عزرا و نحیما است که در واقع مدتها بعد از خود آنها تدوین شده ولیکن یادداشتهای آنها، در هر دو کتاب باقیماندهاست.اتفاق خاص دیگری در دوران حکومت اردشیر روی نداد و سرانجام در ۴۲۴ قبل از میلاد فوت کرد.اردشیر شاه مقتدری نبود و به گفته مورخین امور در دست مادرش ملکه آمیس تریس بود که مورخین شرقی او را عدالت خواه خوانده اند. پس از اردشیر درازدست خشایارشای دوم تنها به مدت ۴۵ روز بر تخت نشست.
اصلاح و تنظیم تقویم
در زمان اردشیر یکم در حدود سال ۴۴۱ پیش از میلاد، گاهشمار امپراتوری اصلاح شد و نامِ ماههای سال به نامهای ایزدان مزدیسنا نامگذاری شدند که تا به امروز باقی است.
آرامگاه اردشیر یکم گوری صخرهای در کوه حاجیآباد نقش رستم است که در بلندای ۲۶ متری از تراز زمین جای گرفتهاست.این آرامگاه در فاصلهٔ ۳۷ متری سمت چپ آرامگاه داریوش بزرگ و به شکل صلیب تراشیده شدهاست. ر بخش بالایی صلیب، نماد فروهر و ماه، نقش شده و در پایین آن اردشیر یکم در حالی که دستش را به سوی فروهر و آتشدانی که روبهرویش قرار دارد دراز کرده، حکاکی شدهاست. در زیرپای شاه اورنگی که مردم سرزمینهای گوناگون بر دوش دارند، قرار دارد.