طاق کسری یا ایوان مداین کاخی است که سالها در ۳۵ کیلومتری جنوب بغداد و در ساحل شرقی رود دجله جا خوش کرده و در فهرست مهم ترین سازههای دوران ساسانیان قرار دارد.این سازه در دوران ساسانیان و توسط آنها ساخته شد ولی بعد از ساسانیان و تقسیماتی که در ایران و یا به عبارتی در کل دنیا اتفاق افتاد طاق کسری در خاک عراق افتاد و نصیب این کشور شد ولی از بی توجهی مسولین این شهر نسبت به این سازه روز به روز بیشتر از بین میرود.
تاق کسری بقایای تالار بزرگ عهد ساسانی در محل تیسفون، عراق حالیه، که جزء کاخ سلطنتی بزرگ معروف به ایوان کسری بودهاست، طول و عرضش به ترتیب حدوداً ۳۶۵ و ۲۷۵ متر تخمین زدهاند. این ایوان در محلهٔ جنوبی تیسفون موسوم به اسفانبر یا اسانبر واقع بود، و بانی آن را شاپور اول ساسانی شمردهاند، و پس از وی ظاهراً خسرو انوشروان به ترمیم و تجدید بنای آن اقدام کرد.
قدیمیترین تصویر عکاسی شده از طاق کسری، مربوط به ۱۸۶۴ میلادی
بر اساس نوشتار پهلوی خداینامگ، این کاخ به دستور شاپور اول ساخته شد اما عده ای از باستان شناسان معتقدند که این بنا در دوره انوشیروان بزرگ، شاه مشهور و مقتدر ساسانی ساخته شده است و بعضی دیگر، تاریخ ساخت این بنا را به زمان اشکانیان نسبت می دهند و عقیده دارند که در زمان ساسانیان به دستور انوشیروان ساسانی بازسازی شده و توسعه پیدا کرده است. اما بخت هیچ گاه با کاخ مدائن یار نبود تا در نهایت این کاخ بعد از حمله اعراب به کل نابود شد و جز ویرانه های طاق آن و چند چیزی از آن باقی نماند.در نزدیکی این طاق می توانید چند اثر تاریخی ویران دیگر را هم ببینید که قبلا جزئی از ایوان کسری به شمار می رفتند. جالب ترین این ویرانه ها تلّ معروف حرم کسری است و کمی دورتر از آن، بقایای ساختمان هایی دیده می شود که تا نزدیکی دیوار بستان کسری، کشیده می شوند.جایی نزدیک به تلالذهب (تل طلا) که به گفته باستان شناسان خزانه کسری نام داشته و محلی بوده که خسرو پرویز از آن به عنوان خزانه استفاده می کرده است. در میان این همه ویرانه، طاق کسری چشمگیرترین بنایی است که می توانید ببینید. بنایی که بلندترین طاق دست ساز بشر لقب گرفته است و طول آن به ۹۳ متر می رسد و بیشتر از ۳۵ متر ارتفاع داردو تاقنمایی به عرض حدود ۲۴ متر آن را به دو قسمت نامساوی تقسیم میکند. تالاری به طول بیش از ۴۵ متر و دارای ۱۰ ردیف اتاقهای جانبی دارد. در عقب تالار دری پهناور است، که به حیاطی وسیع باز میشود.فردوسی در مورد ساختمان تاق کسری داستان مفصلی در فصل مربوط به انوشیروان ذکر میکند. فردوسی میگوید انوشیروان به تمام نقاط جهان جارچیهایی فرستاد که بهترین معماران را برای ساختن کاخ بزرگی در تیسفون دعوت کنند. تعداد زیادی معمار از همه جا به دربار پادشاه روی آوردند و پس از انتخاب دقیقی سیصد نفر از میان آنان جدا شد و از بین آن سیصد نفر نیز سه نفر که از همه آنها مهارت بیشتری در امر ساختمانی داشتند انتخاب شدند و از آنها یکی رومی بود.
معلوم نیست گفته فردوسی از رومی بودن این معمار چیست. آیا میخواهد بگوید واقعاً اهل روم بود یا این که قصدش این است که از مغرب ایران، مثلاً از شام یا آسیای صغیر بود. به هرحال آن معمار رومی مشغول کار ساختمان پیها و دیوار این تاق یا ایوان بزرگ میشود.فردوسی میگوید در برابر ایوان تیسفون پرده بسیار مجللی آویزان کرده بودند که جواهرنشان بود و عسکریان عرب آن را قطعه قطعه کرده میان خود قسمت کردند. باز همان فردوسی چنین نقل میکند که در روز بارعام قبلاً شاهنشاه روی تخت طلای خود جلوس میکرد و چون تاجی که باید برسر بگذارد بسیار سنگین بود آن را به زنجیری از طلا در بالای سر شاهنشاه از بالای طاق طوری آویزان میکردند که در بالای سر وی قرار گیرد. همین کارها را در همین اواخر برای پادشاهان قاجاریه انجام میدادند و این نشانه این است که این عادات و رسوم از دهان به دهان تا دورههای جدید ادامه یافتهاست.سپس اعیان و طبقات مختلف مملکت در بیرون پرده صف میکشیدند و (بنابر گفته جاحظ) با انجام مراسمی پرده را کنار میزدند و شاهنشاه ایران با شکوه و جلال مخصوصی روی تخت خود پدیدار میگشت و به طبقات مختلف بار میداد.
بازماندهٔ تاق کسری در تیسفون سال ۱۹۳۲ (میلادی)
به هرحال بنابر نظر فردوسی، آن معمار رومی دیوارهای کاخ را تا پایه تاق بالا برد و از پادشاه خواهش کرد زنجیری از طلا آوردند و دیوار را در حضور جمع اندازه گرفتند، سپس آن را در جعبهای قرار دادند و آن جعبه را با مهروموم بستند و در خزانه شاه قرار دادند. فردای آن روز معمار رومی ناپدید گشت و سه سال غیبت او طول کشید و تمام جستوجوها و تهدیدها یا وعدههای پادشاه نتیجهای نبخشید. بعد از سه سال معمار رومی پدیدار شد و از شاه خواست زنجیر طلا را بیاورند، و دیوار را اندازه گرفت و معلوم شد که دیوار مقداری نشست کرده. این امر طبیعی بود، چون اکنون ما در عکس فوق میبینیم که پایههای دیوار بسیار قطوراند و طبعاً معمار نمیتوانست با عجله روی آن تاق به آن بزرگی را قرار دهد.