پنج شنبه , آبان ۱۷ ۱۴۰۳

آریو برزن

آریوبرزن دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاندآریو برزن، دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند

 آریوبرزن یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران است که در برابرحمله اسکندر مقدونی به سرزمین ایران، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد و در این راه جان باخت و حماسه‌ی «در بند پارس» یا «دروازه پارس» را از خود در تاریخ به یادگار گذاشته است.
«اسکندر مقدونی» در سال ۳۳۱ قبل از میلاد، پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان «گوگامل» و شکست پایانی ایران، بر بابل و شوش و استخر چیرگی یافت و برای دست یافتن به پارسه، پایتخت ایران درآن زمان  روانه این شهر گردید.

اسکندر برای فتح پارسه(تخت جمشید) سپاهیان خود را به دو قسمت تقسیم  کرد: بخشی به فرماندهی «پارمن یونوس» از راه جلگه «رامهرمز و بهبهان» به سوی پارسه روان شد و خود اسکندر هم با افراد باقی مانده که بسیار زیاد بودند راه (کوه کهکیلویه) را در پیش گرفت و در تنگه‌های در بند پارس با مقاومت ایرانیان روبرو گردید.
در جنگ دربند پارس آخرین پاسداران ایران با شماری اندک به فرماندهی «آریوبرزن» دربرابر سپاهیان پرشمار اسکندر دلاورانه جنگیدند و دفاع کردند و سپاهیان مقدونی را ناچار به عقب  نشینی کردند. با وجود آریوبرزن و پاسداران تنگه‌های پارس، گذشتن سپاهیان اسکندر از این تنگه‌های کوهستانی امکان‌پذیر نبود.ولی یک چوپان که تاریخ‌ نگاران نامش را لی بانی نوشته‌اند راه گذر از کوهستان را به مقدونیان نشان می‌دهد و اسکندر از بیراهه و گذر از راه‌های سخت کوهستانی خود را به پشت نگهبانان ایرانی رساند و آنان را در محاصره گرفت و آریوبرزن و یارانش را به دام انداخت گفته می‌شود اسکندر پس از پایان جنگ آن اسیر را به خاطر خیانت می‌کشد.
آریوبرزن با ۴۰ سوار و ۵۰۰۰ پیاده و وارد کردن تلفات سنگین به دشمن، خط محاصره را شکست و برای یاری به پایتخت به سوی پارسه (Persepolis) شتافت. ولی سپاه دیگری که به دستور اسکندر از راه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پیش از رسیدن آریو برزن به پایتخت، به پارسه دست یافته بودند. آریوبرزن با وجود از بین رفتن تخت جمشید و در حالی که سخت در تعقیب سپاهیان دشمن بود، حاضر به تسلیم نشد و آنقدر در پیکار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او. همه یارانش از پای درافتادند و جنگ هنگامی به پایان رسید که آخرین سرباز پارسی زیر فرمان آریوبرزن به خاک افتاده بود.
یوتاب (به معنی درخشنده و بی‌مانند) خواهر آریوبرزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه‌ها راه را بر اسکندر بست. یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند.
 ایستادگی آریوبرزن یکی از چند ایستادگی انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بود. او در نبرد با اسکندر شجاعانه جنگید و او یکی از دلیران ایرانی بود.
به راستی که هیچ جاودانگی وجود ندارد مگر زان که بهای اشا خویش بپردازد و این میهن پرداخته چه فراوان که پاینده مانده این گونه آسان. همواره باید بر پای نهال آب ریخت تا درختی پر مایه شود. این ابر درخت که نام ایران باشد، بداده است خون‌های فراوان بر پای نهال خویش که اینگونه چون سروی بلند رو به آسمان ایزد و نیزه‌ای در چشم دشمن ماندنی شده است. نخستین خون را فرزند شاه سیامک پاک بداد است در راه میهن و واپسین را جوانان نیک سرشت در هشت سال جنگ تحمیلی و نابرابر تا بدرخشد نام این بوستان در جهان آری ایران جاودانه بمان که جاودانگی شایسته‌ی توست.
یکی از این جاودانگان جان باخته «آریو برزن» آزادی خواه است که مرگ به جنگ را به از زندگی به ننگ دانست و درود بر روان اندیشه‌ی پاک او که در زمانی که داریوش سوم یکی پس از دیگری شهرهای مادر زمین را راه می‌کرد و پا به فرار گذارده بودو در پی آن، شاه بی‌تدبیر مقدونی (اسکندر) ایران را ویران می‌کرد؛ فریاد آزادی ایران بر افراشت و شکست سختی بر وجود سپاه آن جهان خواه به وجود آورد.
زمانی که آگاهی یاوت که مقدونی جهان خواه از شوش به راه افتاده تا از راه اهواز و بهبهان (استان خوزستان کنونی ) به سوی پارس رود، آریو برزن با ۲۵ هزار تن از همرزمان خویش به بند پارس رفته در آنجا کمین کرده و چشم به راه دشمن سرزمین مقدس ایران ماند. در دربند پارس این دلیران چنان گرمابه‌ای از خون بپا کردند که اسکندر  نخستین شکست خویش را پذیرفت و هنگامی که آن چوپان ناآگاه راه پنهان را به اسکندر نشان داد و مقدونی آریو برزن را دور زد و محاصر کرد باز فریاد این آزادگان این بود.
 نگاره ایی نو از آریوبرزن

 نگاره‌ای نو از آریوبرزن


همه روی یکسر به جنگ آوریم
 
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم
 
 
همه سر به تن کشتن دهیم
 
از آن به که کشور به دشمن دهیم
 

همه یکدل و یک زبان به قلب سپاه مقدونی تاختند و حلقه ی محاصر را شکستند و در آن دم که پیام آمد که پارسه در خطر است، وی باز به سوی پایتخت شتابان روان شد. به سوی همان جنگ نابرابر. راهی که پایانش را نیک می‌دانست. آری پارسه مقصدی که دلیرمرد تاریخ ما هرگز به آنجا نرسید؛ چرا که مقدونی‌ها که به فرماناسکندر چندی پیش در راه پارس بودند راه برفرمانده سر افراز ایران بستند و در جنگی که مقدونی‌ها برتری نفری داشتند، آریو برزن و یاران میهن خواهشان یکایک بر زمین افتادند آریوبرزن نه تنها همیشه نامش برای ما ایرنیان بلکه برای همیشه برای جهانیان زنده خواهد ماند و همیشه از او بنام نخستین کسی که طعم تلخ شکست را به اسکندر چشاند، یاد می‌کنیم.

درباره ی کاوه آهنگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.