در نوشته اسرا (Esra) که بخشی از کتاب تورات میباشد ذکر شده است که شاهان هخامنشی عقاید مذهبی مردم کشورهای تحت سلطه خود را محترم می شمردند و روش سازش گرایی با مذاهب غیر ایرانی داشتند. به همین روایت معبد یهودیان در اروشلیم به دستور هخامنشیان ساخته شده است. اما بطور یقین این سازش گری با ادیان دیگر را نمی شود با لغت “قبول کردن و یا تحمل کردن عقاید دیگران” „tolerance“ توضیح داد چرا که این واژه در اروپا بعد از دوره روشنگری مرسوم گردید (قرن ۱۸).
مدارک کامل و تسلسلی تاریخی در مورد سیاست مذهبی هخامنشیان وجود ندارند که با استناد بر آن ها بشود یک تصویر روشنی از این سیاست ارائه داد. در نظر اول این مدارک در تضاد با یک دیگر نیز قرار دارند، چرا که نه فقط بدستور شاهان در کشور های دیگر معبد بنا می کردند بلکه معبد نیز بدستور آن ها منهدم می گردید (هرودت تاریخ نویس یونانی از خراب شدن معبد ها در آتن بدستور خشایارشاه اطلاع می دهد).
اما تعجب آور نیز می باشد که خشایارشا قبل از انهدام در این معبدها نیایش نیز می کرده است. اما شاهان هخامنشی خدایان این معبد ها را بعنوان دشمن تلقی نمی کردند. بلکه انهدام این اماکن بیشتر جنبه نظامی داشت، چرا که از یک طرف دیگر این خدایان قادر نبودند از سپاهیان خود بر علیه ارتش هخامنشی پشتبانی کنند و از طرف دیگر نیز نابودی معبدها از نظر روحی تاثیر منفی بر سربازانی داشت که بر علیه هخامنشیان می جنگیدند، در واقع اعتماد بنفس آن ها را متزلزل می کرد و اگر شاهان بابل مجسمه خدایان کشور های مغلوب را به کشور خود آورده بودند هخامنشیان بعد از تصرف بابل دوباره آن ها را به مکان اصلی خود باز گرداندند و حتی شاهان هخامنشی این خدایان را نیز پرستش می کردند.
در واقع شاهان هخامنشی هم خدایان ایران را می پرستیدند و هم خدایان کشورهای تحت سلطه را. شاهان هخامنشی معتقد بودن که پرستیدن این خدایان بقاء امپراطوری آنها را طولانی می کند و در ضمن اختیارات آهورمزدا را برای ایران محدود می دانستند. از قرار معلوم مذهب زیاد برای شاهان هخامنشی مهم نبوده، بلکه پابرجا ماندن امپراطوری از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. با اینکه داریوش اول دین زرتشت را قبول کرده بود، اما او در معبد یونانی از کشیش ها در باره آینده خود سوال می کرد (oracle).
همین شاه در اورشلیم از کشیش یهودی خواست که برای پسرانش دعا کند. با اینکه در دین زرتشت قربانی کردن حیوانات بوسیله آتش در مراسم مذهبی یک عمل نادرست محسوب می شد داریوش این عمل را برای یهودیان مجاز می دانست وحتی پشتیبانی مالی نیز از این مراسم می کرد. اشاعه دین زرتشت بقول زرتشت شناس معروف Boyce در زمان کورش آغاز شد. اما شاهان هخامنشی با دادن آزادی مذهبی به مردم در کشورهای تحت فرمان خود و پشتبانی از احداث معبدها منافع اقتصادی و امنیتی امپراطوری را دنبال می کردند و اینکه در تاریخ اغلب به این نکته اشاره می شود که هخامنشیان بردبار و “دمکرات” در مقابل عقاید مذهبی دیگران بودند درست نمی باشد.
معبدها از مردم مالیات کسب می کردند و بخشی از این مالیات به دربار هخامنشی ها پرداخت می گردید. در هر معبدی صندوقی وجود داشت به نام “صندوق شاه”. مسئول امور مالیاتی در این اماکن مذهبی یک ایرانی بود که از طرف دربار تعیین می گردید. این مالیات مذهبی جدا بود از مالیاتی که دولت هخامنشی از دستگاه اداری این کشورها دریافت می کرد. در ضمن با دادن آزادی مذهبی در کشور تحت کنترل آرامش بر قرار می گردید که این امر شکوفاهی و رونق اقتصادی و در نتیجه درآمد بیشتر مالیاتی را به دنبال داشت و تا قبل از تصرف مصر در زمان کامبیز این کشور خطری برای امپراطوری محسوب می شد و به همین علت دولت هخامنشی کوشش می کرد که مرزهای غربی خود را از صدمه خوردن از این سوی مستحکم کند. راضی نگهداشتن مردم در این نواحی به این سیاست کمک می کرد. از دیدگاه امروزی سیاست مذهبی هخامنشیان در کشورهای تصرف شده منطقی، خردمندانه و برای آن زمان بسیار مدرن بود. فیلسوف آلمانی هگل با نگاه باین مدرنیته دولت هخامنشی است که اشاره می کند: تاریخ بشریت با امپراطوری هخامنشیان آغاز گردید.
درود.جالب بود.سپاس