دوشنبه , مهر ۳۰ ۱۴۰۳

صفویان

Map_Safavid_persia1نهصد سال بعد از انقراض ساسانیان یک سلسله ایرانی و شیعه توانست یک پادشاهی متمرکز بر سراسر ایران بر پا نماید.سلسله صفویان سلسله ایی بود که در سال ۸۸۰تا ۱۱۰۱ هجری(برابر ۱۱۳۵-۹۰۷ قمری و ۱۷۲۲-۱۵۰۱ میلادی) بر ایران حکومت کرد.پایه گذار این سلسله شاه اسماعیل یکم بود.شاه اسماعیل زیر آموزش بزرگان قزلباش پرورش یافته بود که هواداران اصلی صفویان بودند .قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران به گونه‌ای نیروی خداگونه برای شاه اسماعیل یکم قایل بودند که با شکست در جنگ این باور آن‌ها رو به سستی نهاد.او در زمان تاج گذاری ۱۴ سال بیشتر نداشت.به باور عبدالحسین نوایی، دودمان صفویه توانست از ایران دوباره «ملت-دولت» مستقل، خودمحور، نیرومند و مورد احترام بسازد که مرزهای آن در زمان پادشاهی شاه عباس یکم برابر مرزهای ساسانیان بود.بزرگ شدن سلسله صفویان خوشحالی اروپاییانی را که در معرض نابودی توسط عثمانیان بودند را در پی داشت زیرا بزرگ شدن صفویان باعث جلب توجه عثمانیان میشد.ایران قدرتی جدی و سرسخت در مقابل عثمانیان محسوب میشد.

صفویان همواره بزرگترین سد در برابر ترکان عثمانی بودند و اندیشه‌ی بازپس‌گیری مرزهای هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان را داشتند. صفویان در جنگ‌های خود با عثمانی‌ها همواره با نام ایران می‌جنگیدند. ترکان عثمانی تا پیش از بیرون رانده شدنشان به دست شاه عباس بزرگ، آذربایجان و قفقاز را به اشغال درآورده و از مردمان این سامان کشتار فراوانی کردند. صفویان فرهنگ، هنر، موسیقی، معماری ایرانی و ادبیات پارسی را گسترش می‌دادند و سرانجام شاه عباس پایتخت خود را از تبریز به اصفهان جابجا کرد.

نشان پادشاهی صفوی
نشان پادشاهی صفوی.
سازمان حکومتی صفویان به گونه سنتی پادشاهان ایران بود که در راس قدرت و فرمانروایی قرار داشت و بعد از شاه وکیل بود که نقش وزیر اعظم را داشت.البته خود شاه عباس یکم هم یک الگو به وجود آورد که تا پایان پادشاهی قاجار ادامه داشت به این صورت که  شاه در نوک هرم نیرو جای دارد. فرمان‌های او قانون شمرده می‌شود و کسی حق مخالفت با او را ندارد. وزیر اعظم بالاترین مقام اجرایی پس از شاه است و ریاست سازمان دیوانی را بر دوش دارد. وی میانجی دولتیان و شاه است. گزارش‌هایی که از دیوان‌ها و سازمان‌ها برای شاه فرستاده می‌شوند، نخست توسط وی خوانده می‌شود و در صورت خواست وی به آگاهی شاه می‌رسد. در مورد شاهان صفوی پس از شاه عباس یکم باید یادآور شد که از کارهای مهم وزیر اعظم جلوگیری از رسیدن خبرها و گزارش‌های ناراحت‌کننده به شاه بود! خانهٔ وزیر اعظم به طور معمول نزدیک کاخ شاه بود تا در صورت نیاز به گرفتن دیدگاه شاه در رای‌گیری به تندی بتواند به شاه برسد. در ساختار نظامی مانند ساختار حکومتی هم صفویان بر اساس ساختار نظامی کهن ایرانی بود.بعد از جنگ چالدران و شکست در آن جنگ نقش شاه به عنوان سردمدار سست شد و و این کار در زمان شاه تهماسب یکم و شاه محمد خدابنده و شاه عباس ادامه یافت اما کارهای هوشمندانه شاه تهماسب یکم و شاه عباس یکم از این سستی ها کاست.

Shah_Abbas_I
شاه عباس یکم
به هر روی با ساخت دولت صفوی، گذشته دیربازی از گسیختگی پیوندهای ملی ایرانیان به دست فراموشی سپرده شد و بار دیگر به گفتهٔ براون، از ملت ایران «ملتی قائم بالذات، متحد، توانا و واجب الاحترام ساخت و ثغور آن را در ایام سلطنت شاه عباس یکم به حدود امپراتوری ساسانیان رسانید».

در دوران صفوی زبان نخست گفتاری مردم همان زبان مادری شان بود که با روی کار آمدن صفویان زبان فارسی زبان رسمی اعلام شد که آن را برای اداره بهتر ایران به عنوان زبان نخست کشور ایران برگزیدند و کارهای پادشاهان صفوی همچنین باعث تثبیت و تقویت بیشتر زبان فارسی در خاور اسلامی شد. همچنین تمام نسک‌های تاریخی در دورهٔ صفوی به زبان فارسی نگاشته شده‌است.با این حال باز مردم و برخی از درباریان از زبان های محلی خود استفاده می کردند.در دوران صفویان زبان فارسی در اوج گستردگی خود قرار داشت.احسان یارشاطر در مورد زبان مادری صفویان می‌نویسند : "خاندان صفوی در اصل ایرانی زبان بودند- چنانچه از دوبیتی‌های شیخ صفی‌الدین، نیای بزرگ آنها برمی‌آید – ترکیزه شدند و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند"

زمانی که صفویان به قدرت رسیدند، مردم ایران بیش تر اهل تسنن بودند و شیعیان در چند شهر مثل مهشد و قم و کاشان پراکنده بودند اما شاه اسماعیل بعد از به قدرت رسیدن برای ایجاد وحدت و یگانگی میان مردم، مشخص کردن ایران از دیگر کشورهای اسلامی و تامین استقلال کشور مذهب تشیع را مذهب رسمی اعلام کرد که با این کار بیشتر مردم به مذهب شیعه روی آوردند.رشته راستین و اساسی این پیوند ملی، آیین تشیع بود، و گرنه با وضعی که در آن روزگار پیش آمده بود، هیچ چیز دیگری نمی‌توانست چنین تأثیری در بازگرداندن آن پیوند و همبستگی داشته باشد، چنانکه اهل سنت ایران که در دورهٔ شاه اسماعیل یکم و شاه تهماسب یکم زیر فشارهای سختی بودند، به جای ماندن دولت عثمانی و پیوستن ایران را به خاک آن دولت آرزو می‌کردند. از دیگر اقدامات صفویان در امور مذهبی همچنین میتوان به تعمیر مسجد و مدرسه و بناهای مذهبی و احداث بناهایی در مشهد و قم اشاره کرد.دیگر فعالیت‌های مذهبی رایج عبارت بودند از: شبیه خوانی، راه افتادن هیات (دسته) با علم و کتل در معبرها، تکیه‌ها و مسجدها، جشن گرفتن روزهای ولادت ائمه و عزاداری در ایام شهادت آنان. شاعران نیز، تحت تاثیر این جو مذهبی، موضوع اشعار خود را تغییر دادند و به ستایش و مدح ائمه و سرودن مرثیه برای آنان پرداختند.همچنین در دوره صفوی کتاب‌ها و رساله‌های متعددی به زبان فارسی ساده نوشته شد. با این اقدام، درک اصول دین و مسائل شرعی، از انحصار عربی دانان خارج شد و بسیاری از گروه‌های متوسط و پایین جامعه که سواد خواندن و نوشتن فارسی را داشتند هم، توانستند از این اطلاعات استفاده کنند.

میدان نقش جهان
میدان نقش جهان، میدان مشهور ساخته شده به وسیله صفویان که نماد سیاسی مذهبی داشت.
از سوی دیگر بر ملیت ایرانی نیز پای‌فشاری می‌شد. همه مردم جای‌گرفته در ایران خود را هم‌وندی (عضوی) از این کشور و ایرانی می‌دانستند و مردم ترک و تاجیک (نامی که در آن زمان به ایرانیان غیر ترک داده شده بود)، دوستدار پادشاهی صفویان بودند و حتی امروزه نیز مردم ایران با دوست‌داری از این خاندان یاد می‌کنند. شاه اسماعیل یکم با پای‌فشاری بر اهمیت ملی‌گرایی، پست‌های دولتی را میان مردم گوناگون بخش کرده بود و با ترویج شاهنامه‌خوانی، دوستی به ملیت ایرانی را میان ایرانیان گسترش داده بود. چنانکه که در بیشتر ایل‌های آن زمان، شعرهای حماسی شاهنامه خوانده می‌شد و مردم ایل‌های ترک قزلباش نیز شعرهای شاهنامه را از بر داشتند. حتی شاه اسماعیل نام فرزندان خود را از نام‌های ایرانی و شاهنامه برگزیده بود، مانند: تهماسب، سام، القاس، فرنگیس و….

سازمان قضایی به دو بخش عرفی و شرعی بخش می‌شد. بخش عرفی دربرگیرندهٔ رسیدگی به کارهایی مانند کشتن و زد و خورد و تجاوز (کارهایی که وابسته به نگهداری نظم و امنیت و سازمان سیاسی بود) می‌شد و بخش شرعی دربرگیرندهٔ رسیدگی به دعاوی حقوقی و شرعی بود. ریاست بخش رسیدگی به دعاوی عرفی با مقام دیوان بیگی است و مسوولین رسیدگی به این دعاوی در شهرها نیز داروغه‌ها هستند. ریاست نظام قضایی شرعی نیز بر عهده صدر است. صدر بالاترین مقام دینی در دولت را داراست و خود از میان علمای نام‌ور شیعه گزینش می‌شود. قاضی‌های شرع از میان علمای شیعه (ملاها) گزینش شده و توسط صدر گماشته می‌شوند. از کارهای دیگر صدر، برداشت و گماشت شیخ الاسلام‌ها در شهرها و رسیدگی به کارهای موقوفات در همهٔ کشور است. قاضی‌های گماشته از سوی صدر یا قاضی‌های شرع، متصدیان ثبت رسمی اسناد هم شمرده می‌شوند و اسناد داد و ستد و خرید و فروش و دارایی مردم تنها با ممهور شدن به مهر آنها رسمیت می‌یابند. عدم وجود مرز دقیق میان کارهای شرعی و عرفی هر از گاهی موجب ناکارآمدی‌هایی در سازمان قضایی می‌شد و این مشکل تا زمان به شاهی رسیدن رضاخان همواره در ایران وجود داشت. از سختی‌های دیگر این سازمان قضایی این بود که هر شخصی می‌توانست در صورت نیاز به هر کدام از قاضی‌ها (گاه بیش از یک قاضی) که دلخواه او بود، مراجعه نماید.

تفنگهای صفویان
نمونهٔ تفنگهای فتیله‌ای دوره صفوی
نیروهای سپاه ایران در آغاز به پادشاهی رسیدن شاه اسماعیل یکم تا زمان پادشاهی شاه عباس یکم، درست‌شده از ایل‌های قزلباش بود. قزلباشان به گونهٔ سواره می‌جنگیدند و سواران آنها را قورچی می‌نامیدند. قورچی‌ها مسلح به شمشیرهای هلالی شکل (مناسب برای نبرد سواره)، کمان و تفنگ بودند. از زمان شاه عباس یکم به بعد نیروهای پیاده مسلح به تفنگ از مردم تاجیک (غیر قزلباش) و نیز سپاه غلامان خاصه (درست‌شده از گرجی‌ها، چرکس‌ها و ارمنی‌ها) ساخته شد. توپخانه نیز معمولاً در دوره‌گیری (محاصره) شهرها از زمان شاه تهماسب یکم به کار گرفته می‌شد اما به شوند (دلیل) گونهٔ تاکتیک‌های جنگی ایرانیان که بر اساس تحرک زیاد در میدان جنگ بود، در جنگ‌های مستقیم نقش زیادی نداشت. بالاترین مقام نظامی از زمان شاه عباس یکم به بعد سپهسالار ایران بود. این سمت در ابتدا دایمی بود ولی از زمان شاه صفی در زمان جنگ تعیین می‌شد. مقام‌های اصلی سپاه ایران در زمان شاه سلیمان (گفته از سفرنامه کمپفر) به شرح زیرند:

  • قورچی باشی: فرمانده قورچیان (سواران قزلباش) و بالاترین مقام پس از سپهسالار. قورچی‌ها در زمان شاه سلیمان حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر تخمین زده می‌شوند و سالانه ۱۰ تا ۱۲ تومان مزد می‌گرفتند.
  • قوللر آقاسی: فرمانده سپاه غلامان. سپاه غلامان از گرجیان، چرکس‌ها، ارمنیان و دیگر غیر ایرانیان ساخته می‌شد که به گونهٔ سواره می‌جنگیدند. شمار آنها حدود ۱۵ تا ۱۸ هزار نفر تخمین زده می‌شد و سالانه کمی کمتر از ۱۰ تومان مزد می‌گرفتند.
  • تفنگچی‌لر آقاسی: فرمانده سپاه تفنگچیان پیاده بود. این تفنگچیان تاجیک (ایرانی غیرترک) بودند و پیاده می‌جنگیدند. به این گونه از اسب تنها برای نقل و انتقال پیش از درگیری استفاده می‌کردند اما در هنگام جنگ و در نزدیکی دشمن از اسب پیاده شده و می‌جنگیدند. سلاح آنها نیز تفنگ و شمشیر بوده‌است. شمار آنها نزدیک به ۵۰ هزار تخمین زده می‌شود. مزد سالانه تفنگچی‌ها کمی کمتر از غلامان بود. تفنگچیان مازندرانی از دیگر تفتگچیان نام‌دارتر بوده‌اند.
  • توپچی باشی: فرمانده توپخانه ایران که در میان مقام‌های گفته شده پایین‌ترین اهمیت را داشت.

به جز نیروهای نظامی گفته شده گروهی ساخته از ۲۰۰۰ سرباز مجهز پیاده نام‌ور به جزایری وجود داشتند که مزد آنها را شاه پرداخت می‌کرد و کار نگهبانی از دربار را به دوش داشتند. آنها زیر فرماندهی ایشیک آقاسی باشی بودند.

یگان‌های درونی در سپاه را افسرانی دارای عنوان‌های زیر اداره می‌نمودند. این عنوان‌ها همگی از واژه‌های ترکی درست شده‌اند:

  • مین باشی (فرمانده ۱۰۰۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۷۰ تومان
  • یوز باشی (فرمانده ۱۰۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۳۰ تومان
  • اون باشی (فرمانده ۱۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۱۵ تومان

کلاه خود صفویان
کلاه خود صفویان
(البته همان‌گونه که امروزه نیز رایج است گاه تعداد سربازان زیر فرماندهی این صاحب‌منصبان کمتر یا بیشتر از میزان نامی آن بود) مزد سربازان به صورت حواله پرداخت می‌شد. این حواله‌ها برای والیان بخش‌های گوناگون کشور صادر می‌شد و سربازان معمولاً به دلیل عدم امکان سفر به آن بخش‌ها آنها را به دلالان می‌فروختند. تامین خوراک در هنگام جنگ‌ها به دوش خود سربازان بود، به همین شوند (دلیل) در هنگام جنگ‌ها پیشه‌وران در پی سپاه روان می‌شدند و کالاهای مورد نیاز را به آنها می‌فروختند. از سرداران جنگی نامدار این دوره می‌توان قرچقای خان، الله‌وردی خان، و امامقلی خان را نام برد که هر سه از سرداران شاه عباس یکم بودند.

همچنین از فقیهان و دانشمندان نامی در این دوره میرداماد، فیض کاشانی، شیخ بهایی، ملاصدرا، و علامه مجلسی نام‌ور هستند. هنرمندان نامدار این دوره نیز رضا عباسی، علیرضا عباسی، میرعماد، و آقامیرک هستند.از شاعران بزرگ و نامدار این دوره میتوان به وحشی بافقی، صائب تبریزی، محتشم کاشانی و میر رضی آرتیمانی اشاره کرد.

در دوران صفویان ایران به سرزمین هایی تقسیم شده بود که برای هر کدام فرمانروایی قرار داده میشد که به آنها خان گفته میشد وبعد از آن سلطان و همینطور سلسله مراتب بعدی..اما در این میان برخی از بخش‌های کشور بودند که فرمانروای آنها از خودمختاری خان یا سلطان برخوردار نبود و به راستی وکیل یا نماینده‌ای از طرف شاه آنها را اداره می‌کرد که آنها را وزیر می‌نامیدند. همهٔ درآمد این بخش‌ها برای دربار فرستاده می‌شد و بودجه مصرفی این بخش‌ها را دربار تعیین و تامین می‌کرد. این بخش‌ها را اراضی خاصه می‌نامیدند.

شاه اسماعیل یکم
شاه اسماعیل یکم
سرنگونی امپراطوری و دودمان صفویه که پادشاهان آن ۲۲۱ سال (از ۱۵۰۱ تا ۱۷۲۲ میلادی)  بر پهنه ایران‌زمین حکم راندند، ناشی از اوضاع نا به سامان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اواخر دوران این سلسله به ویژه زمان حکمرانی شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه این امپراطوری می‌باشد. حکومت صفویان که شاه اسماعیل اول آن را با پیروزی در جنگ‌های متعدد، در تبریز آغاز کرد، در اصفهان با اسارت شاه سلطان حسین و با بخشش تاجش به محمود افغان به پایان رسید.

درباره ی کاوه آهنگر

۳ دیدگاه

  1. صفویه از ترکهای اردبیل بودند گویا شیخ صفی الدین اردبیلی بیت هایی هم به زبانی که شما ان را اذری می نامید داشته ولی این دلیل نمی شود که زبان مادری شیخ صفی بوده در زمان صفویه زبان رسمی دربار ترکی بود و اشراف زادگان به ترکی صحبت می کردند صفویه نامه هایشان را به زبان ترکی می نوشتند البته زبان فارسی هم رایج بود و ازادی زبان وجود داشت چیز دیگری که باید ذکر شود این است که صفویه در زمان جنگ اکثرا از ایلهای ترک استفاده می کردند نه ایرانی

  2. اول اینکه شیخ صفوی شعر هایی به زبان ترکی هم داشت اصلا نظر براین که ترک نبوده میدنید چندمین نسل شاه اسماعیل بودن ده یا دوازدهمی و فرزندان شیخ صفوی همسرانی ترک داشته اند شاه اسماعیل هم مادرش دختر اوزون حسن بود که ترک بود مادر بزگ شاه اسماعیل ا سمت پدری هم ترک بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.