همانطور که بیشتر تمدنهای کهن بشری پر از نقاط تریک و روشن و پستی و بلندی بوده است تاریخ کهن و دیرین ایران زمین نیز پر از نقاط تاریک و روشن و پستی و بلندی هایی است که به دست مردمان این سرزمین پدید آمده است. برای هر قوم و ملتی، توجه و پرداختن به نکات برجسته و مثبت تاریخ خود، به همان میزان افتخارآفرین است که بیان تاریکی ها و نکات منفی آن، رنج آور و درد آور است. اما باید به خاطر داشت که کشور ما ایران نیز با توجه به داشته های باستانی و گذشته خود و سایر تمدن ها و ملل باستانی دارای نقاط تاریک بوده اما در مقام مقایسه دارای نقاط روشن و برجستگی های گوناگون و بیشتر از سایر کشور های صاحب تمدن نیز بوده است.
از آنجا که گذشته هر ملت و کشوری همچون کشور های صاحب تمدن وقدیمی همواره جزئی از هویت ملی آن کشورها به شمار می رود برای کشور ما نیز گذشته پیش از اسلام و باستانی اش در کنار سده های اسلامی جزئی از هویت ملی به شمار می آید. در شرایطی که هجوم فرهنگی غرب و شرق بر کشوری همچون ما تمرکز کرده است هستند کسانی با اغراق در نقاط ناروشن و تاریک گذشته و حتی روشن و برجسته باستانی کشور به نوعی دست به باستان ستیزی زده و حتی بسیاری از دستاوردهای گذشته فرهنگ و تمدن ایران زمین را در سده های باستانی منکر شده یا به کل آنرا دروغ و کذب می خوانند.این امر در حالی صورت می گیرد که امروز کشورهای غرب وشرق جهان و حتی کشور هایی که گذشته روشنی نداشته و حتی تاریخ پیدایش آنها به یک سده یا چند دهه هم نمی رسد دست به تاریخ سازی و جعل حقایق نموده و با ابزار قدرتمند رسانه تلاش کرده اند تا از گذشته خود، تصویری آرمانی و زیبا ارایه و جلوه دهند. اما به راستی چرا ما ایرانیان خود در نشان دادن برجستگی ها و نقاط روشن و افتخارآمیز گذشته خود تلاش نمی کنیم و از این امر در جهت تحکیم هویت ملی،امنیت ملی و قدرت سیاسی فرهنگی و تمدنی خود به طور کامل بهره نمی بریم ؟ آنچه مشخص است باستان ستیزی و استفاده از سیاه جلوه دادن گذشته کشور و سیاست های افراطی در عرصه باستان ستیزی، ثمره ای جز زدودن بخشی از تاریخ و هویت ملی ایران در پی ندارد و می تواند پیامدهای متعدد و منفی گسترده ای برروی حوزه های گوناگون در حال و همچنین آینده برای کشور داشته باشد.در این حال باید توجه داشت همان گونه که سو استفاده از میراث ملی و باستان گرایی مطلق و غرق شدن در گذشته برای کشوری و امیال سیاسی کاری ناپسند است، حمله به میراث روشن، افتخار آمیز و برجسته گذشته و نفی خانه برانداز آن کاری به مراتب خطرناک تر است و در حقیقت نفی تاریخ و هویت کهن کشور است و در کلام دیگری نوعی هم صدایی با تهدید کنندگان هویت و امنیت ملی کشور عزیزمان است.
درود نویسنده این مقاله فرزاد رمضانی بونش است که چند سال قبل در مردمسالاری نشر شد