این یکی از خوشبختیهای ماست که مردم بین النهرین نوشته های خود را با مرکب فاسدشدنی، و برکاغذی که زود از میان می رود، ننوشته اند، بلکه آنچه را خواسته اند بنویسند با آلت تیزی شبیه میخ بر گل تر نقش کرده اند. در این کار مهارت فراوانی داشتند؛ نویسندگان توانسته اند، با استفاده از این ماده نرم، یادداشتهایی از حوادث، صورت قراردادها، قبالۀ املاک، صورت خرید و فروش، متن احکام قضایی، و نظایر آنها را بنویسند و از همۀ اینها تمدنی بسازند که اثر نیش قلم در آن از دم شمشیر هیچ کمتر نباشد. در آن هنگام که منشی از نوشتن لوح فراغت می یافت، آن را در آتش می پخت یا مقابل حرارت آفتاب می گذاشت؛ به این ترتیب، طول عمر نوشته در حوادث روزگار بسیار بیش از کاغذ می شد، و تنها نوشتۀ برسنگ، در ماندن، بر آن ترجیح داشت. پیدایش خط میخی، و تطور و تکامل آن، بزرگترین منتی است که سومریان بر تمدن جهان دارند. نوشته های سومری از راست به چپ خوانده می شود، و تا آنجا که می دانیم بابلیان نخستین کسانی هستند که از چپ
به راست می نوشته اند. شاید نوشتن به صورت خطوط، همان گونه که پیش از این دیدیم، نوعی از علامات و صورتهایی بوده که مردم در میان خود قرار گذاشته بودند، و بر ظرفهای سفالی اولیه سومری نگاشته می شد. گمان بیشتر آن است که صورتها و اشکال اصلی در خلال قرون دراز، برای آنکه نوشتن تندتر صورت گیرد، کوچک و ساده تر شده و بتدریج به صورت علاماتی درآمده و با اشیایی که نماینده آنها بوده اختلاف فراوان پیدا کرده و، به این ترتیب به جای آنکه تصویر اشیا باشد، علامت نماینده اصوات شده است. برای آنکه مطلب با مثالی واضح شود، گوییم مثل آن است که در زبان انگلیسی تصویری از زنبور عسل (به انگلیسی bee) کشیده باشند، و با مرور زمان این تصویر به جایی برسد که، تنها، نماینده صورت (بی-(be))باشد و به صورت هجایی درآید که در ترکیب کلمات مانند be-ing (به معنی موجود)و نظایر آن وارد شود، و دیگر کسی توجه به نمایندگی این علامت از صورت زنبور عسل نداشته باشد.سومریان و بابلیان از این نمایش هجایی علامات پیشتر نرفتند و به جایی نرسیدند که بتوانند صورت ترسیم شده را نماینده حرف تنها و بدون حرکت ضمیمۀ آن قرار دهند؛ اگر به مثالی که زدیم باز گردیم، نتوانستند کاری کنند که علامت (بی) تنها نماینده حرف غیر مصوت (ب)بوده باشد.چنان به نظر می رسد که این گام ساده، ولی انقلابی، به وسیلۀ مصریان قدیم برداشته شده. بدیهی است که انتقال از مرحلۀ خطنویسی به مرحلۀ ادبیات قرنها وقت می خواهد. در مدت چندین قرن، کتابت، تنها، ابزاری برای بازرگانی بود، و با آن قراردادها و اسناد و صورت کالاهای حمل شده به وسیلۀ کشتی و رسیدها و نظایر آنها را می نوشتند؛ شاید، گذشته از این، برای ثبت کردن یادداشتها و گزارشهای دینی و محفوظ نگاهداشتن طلسمهای جادویی و ادعیه و داستانهای مذهبی نیز از خطنویسی استفاده می کردند تا در این چیزها تغییر و تبدیلهایی حادث نشود. با همۀ این احوال، هنوز قرن بیست و هفتم قبل از میلاد به پایان نرسیده بود که در شهرهای سومری عده زیادی کتابخانه های بزرگ تأسیس شد؛ مثلا دو سارزاک، در محل شهر تلو در ویرانه های ساختمانهای همزمان با گودآ، مجموعه ای از ۳۰۰۰۰ لوح گلی به دست آورد که با ترتیب و نظم خاصی روی یکدیگر چیده شده بود. از اوایل سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد مورخان سومری به این کار پرداختند که گذشته و حال خود را بنویسند و برای آیندگان بر جای گذارند؛ قسمتی از این سجلات به ما رسیده، البته آنچه به دست ما آمده مستقیماً از منبع سومری نیست، بلکه چیزهایی است که بابلیان بعدها از ایشان اقتباس کرده اند. در میان کتابهایی که به صورت اصلی سومری به دست ما رسیده، لوحه ای است که در نیپور اکتشاف شده و اصل سومری
اولیه منظومۀ گیلگمش بر آن ثبت است؛ ما، پس از این صورت تحول یافتۀ آن را در نزد بابلیان مورد مطالعه قرار
خواهیم داد. بعضی از لوحه های خردشده محتوی مرثیه های ادبی است که به نیرومندی ساخته شده و طرز تعبیر
وصورت ادبی مخصوص به خود دارد. در اینجاست که برای نخستین بار با این طرز تعبیر خاص خاورمیانه روبرو
می شویم، که در آغاز اشعار جمله های معینی را مکرر می کنند و چندین شعر به یک صورت آغاز می شود، یا فکر
واحدی را در اشعار مختلف، به اشکالی که کمی با یکدیگر اختلاف دارند، بیان می کنند. این آثار، که از دستبرد روزگار محفوظ مانده، نشان می دهد که ادبیات از سرودها و مراثی کاهنان سرچشمه گرفته؛ به همین جهت، باید گفت که قصاید اولیه به صورت غنایی یا رزمی نبوده، بلکه جنبۀ دعایی و دینی داشته است. شک نیست که پیش از این مراحل ابتدایی و آشکار و تمدن و فرهنگ سومری، قرنهای طولانی نمو و تطور و تکاملی در آنجا و جاهای دیگر در کار بوده است. همان گونه که ظاهراً خطنویسی میخی اختراع سومریان است، در معماری نیز باید گفت که سومریان، پیش از همه، شکل اساسی خانه و معبد و ستونها و گنبدها و طاقها را طرحریزی کرده اند. دهقان سومری برای ساختن کلبۀ خود نیهایی را به شکل مربع یا مستطیل یا مدور در زمین فرو می کرد و بالای آن نیها را خم می کرد و به یکدیگر می بست تا از آن قوسی یا طاقی یا گنبدی فراهم شود. می توان پذیرفت که آغاز ساده و بی پیرایه یا لااقل نخستین پیدایش شناخته شده این اشکال معماری به همین صورت بوده است. در ضمن کاوشهای نیپور به یک مجرای آب سرپوشیده ای دست یافته اند که ۵۰۰۰ سال قدمت دارد؛ در گورهای شاهی اور طاقهایی دیده شده که به ۳۵۰۰ قم می رسد، و سردرهای قوسی شکل، در تاریخ ۲۰۰۰ قبل از میلاد در اور رواج کامل داشته است. این قوسها واقعی هستند؛ یعنی سنگهایی که با ترکیب آنها این قوسها درست می شود هرکدام شکل میخی را دارد که فشار را به طرفین خود منتقل می کند و ثابت در محل خود می ماند.توانگران برای خود کاخهایی داشتند و معمولا این کاخها را برروی پشته هایی با ارتفاع ده یا دوازده متر از سطح زمین می ساختند، و چنان بود که تنها از یک راه داخل شدن به آن امکان داشت؛ به این ترتیب، کاخ صورت دژی پیدا می کرد. چون سنگ در سومر نایاب بود. بیشتر این کاخها را با آجر می ساختند و دیوارهای سرخ آنها را با نقشهای (آجری) به شکل حلزونی و مثلث و مقرنس و لوزی و مشجر تزیین می کردند. دیوارهای درونی را با گچ می پوشاندند و به شکل ساده ای نقاشی می کردند. اطاقهای خانه را گرداگرد حیاطی اندرون خانه می ساختند، که در برابر آفتاب سوزان آن ناحیه سایه و وسیلۀ سردی هوا را فراهم می کرد؛ به همین دلیل، و نیز برای آنکه امنیت و استحکام کاخ بیشتر باشد، در اطاقها را غالباً رو به حیاط اندرونی باز می کردند و کمتر برای آنها از طرف خارج دری می گذاشتند. پنجره همچون چیزی تجملی به شمار می رفت، یا این است که اصلا نیازی برای آن احساس نمی کردند. آب مصرفی را از چاه بیرون می آوردند؛ برای بیرون راندن فضولات، در ساختمانها مجراهایی بود که به یکدیگر اتصال پیدا می کرد و فاضلاب را به خارج شهر می برد. اثاثیه و مبل خانه، در عین کمی و سادگی، از ذوق و هنر خالی نبود؛ پاره ای از تختخوابها را با فلزات یا عاج منبتکاری می کردند؛ پایۀ بعضی از صندلیها، همان گونه که در صندلیهای مصری قدیم دیده می شود، مانند چنگال درندگان ساخته می شد. برای معابد از جاهای دور سنگ وارد می کردند. و سر ستونها و نقشهای برجستۀ مسی را، که در آنها سنگهای نیمه قیمتی نشانده بودند، برای تزیین به کار می بردند. معبد ننار در اور، با سفالهای فیروزه ای رنگی که از خارج آن را می پوشاند، همچون نمونه ای بود که در دیگر معابد از آن تقلید می کردند؛ داخل اطاقها و رواقهای این معبد، با قرار دادن لوحهایی از چوبهای کمیاب- همچون ارز و سرو- بر روی دیوارها، مزین شده بود؛ این چوبها را با قطعات مرمر و رخام و عقیق و طلا معرقکاری و منبتکاری کرده بودند. بزرگترین معبد هر شهر معمولا بر روی تپه ای قرار داشت و به صورت یک زیگورات بود، با سه تا هفت طبقه ساختمان، که وسعت هر طبقه از طبقۀ زیرین کمتر می شد، و گرداگرد آن پلکانی مارپیچی می ساختند که برای بالا رفتن به طبقات مختلف به کار می رفت. این زیگوراتهای بلند شایستۀ خدایان گردنفراز و حامی شهرهای سومری به شمار می رفت. و نیز، از لحاظ مادی و معنوی، در مقابل حمله یا طغیانی که هر آن احتمال آن می رفت، عنوان دژوارگی را داشت. در معابد، گاهی به عنوان تزیین، مجسمه هایی از خدایان و پهلوانان بشری و حیوانات قرار می دادند. این مجسمه ها ساده و نازیبا و تنها نماینده نیرومندی و بزرگی بود؛ هیچ دقت و جلال و حسن تعبیر و ریزه کاری هنریی در آنها وجود نداشت. بیشتر آنچه به دست آمده مجسمه های شاه گودآست که با سنگ دیوریت تراشیده شده، ولی تراش مجسمه ها خام و ساده است. در خرابه های تل العبید، از آثار دوره اول تمدن سومری، مجسمۀ کوچک مسیی به دست آمده که گاو نری را نمایش می دهد؛ گرچه گذشت زمان آن را خراب کرده، هنوز این مجسمه روح دارد و نشاط و نیروی گاو نر را بخوبی نمایش می دهد. در شهر اور، در گور ملکه شوب- اد، سر گاوی از نقره یافته اند که شاهکار هنری به شمار می رود و نشان می دهد که هنر سومری تا چه اندازه ترقی داشته است، گرچه دست تصرف روزگار نیز در این مجسمه کار خود را کرده و چنان نیست که ما امروز بتوانیم این اثر هنری را در مقامی که شایستۀ آن است قرار دهیم. نقوش برجستۀ معدودی که از آن زمان برجای مانده مؤید این نظر ماست، و جای شک باقی نمی ماند که هنر سومری هنر پیشرفت ه ای بوده است. خشونت و درشتی هنر سومری در (لوحه کرکسان).که به وسیلۀ ائاناتوم،شاه لاگاش، برپا شده، و استوانۀ سنگ سماقی ایبنیشار، و تصاویر کاریکاتوری (براستی کاریکاتوری به معنی کلمه)نماینده اور-نینا، و مخصوصاً (لوحه پیروزی) به وسیلۀ نرمسین نصب شده، بخوبی آشکار است؛ ولی، در همۀ این ، صورتها، جانداری نیرومندی در نقاشی و حجاری ملاحظه می شود، و هیچ شکی باقی نمی ماند که هنر سومری هنر جوانی بوده که در راه ترقی پیش می رفته است.درباره صناعت کوزه گری به این روشنی و آسانی نمی توان حکم کرد. شاید علت آن باشد که دست روزگار در آثار سفالین تصرف فراوان کرده و چیزی از این صناعت برای ما باقی نگذاشته است تا بتوانیم از آن رو حکم صحیحی بدهیم. ممکن است در نزد آن مردم کارهایی سفالی وجود داشته که از لحاظ اتقان در عمل، از ظروف مرمر به دست آمده در خرابه های اریدو کمتر نبوده باشد؛ ولی بیشتر ظرفهای سفالی سومری- اگرچه چرخ کوزه گری هم در ساختن آنها به کار می رفته- ظروف ساده گلی بوده، که هرگز به پای گلدانهای عیلامی نمی رسیده است. زرگری و جواهرسازی صنعت پیشرفته ای بوده؛ دلیل این مطلب ظرفهای زرینی است که در گورستانهای اور از ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد به دست آمده، که به بهترین صورت صیقل و پرداخت شده و از ذوق هنری بلندی حکایت می کند. گلدان سیمین انتمنو، که اکنون در موزه لوور است و به اندازه مجسمۀ گودآ بزرگی وضخامت دارد، در عین حال، مشتمل بر کنده کاریهای ظریفی از اشکال جانوران است. زیباترین کار هنریی که از آن زمان به دست آمده دستۀ خنجر زرین مرصع به فیروزه و لاجورد است که حکاکی و کنده کاری بسیار ظریفی دارد و از اکتشافات اور به دست آمده است؛ اگر حق داشته باشیم تا از روی عکسی که از این شاهکار هنری برداشته شده قضاوت کنیم، باید بگوییم که صورت هنری در آن زمان به سرحد کمال رسیده بوده است. از خرابه های سومری عده زیادی مهرهای استوانه ای به دست آمده که با سنگ یا فلز گرانبها ساخته شده و در آنها، بر روی سطوحی که از شش سانتیمتر مربع تجاوز نمی کند، نقشهای بسیار زیبایی کنده اند. چنان به نظر می رسد که سومریان این مهرها را به جای امضایی که ما امروز می کنیم به کار می برده اند؛ همۀ اینها دلیل بر آن است که، در آن ازمنه، زندگی و اخلاق به اندازه ای مترقی و لطیف بوده که با تصور حقیری که ما از پیشرفت پیوستۀ نوع بشر، از روزگاران سراسر بدبختی بسیار دور تا زمان حاضر- که خیال می کنیم تمدن به منتها درجۀ کمال رسیده!- داریم، به هیچ وجه سازگار در نمی آید. تمدن سومری را می توان در تناقضی که میان سفالهای خام ساده و زینت آلاتی که به نهایت درجۀ زیبایی و اتقان رسیده خلاصه کرد، و گفت که این تمدن آمیخته ای از چیزهای ساده اولیه و شاهکارهای درخشانی بوده که گاه به گاه صورت می گرفته است. در این سرزمین- تا آنجا که علم ما در زمان حاضر به آن آگاهی دارد- نخستین حکومت و امپراطوری به دست انسان تأسیس شده؛ همچنین نخستین سازمان آبیاری، نخستین بار استفاده از سیم و زر برای ارزیابی کالا، نخستین قراردادهای بازرگانی، نخستین سازمان اعتبار معاملاتی، نخستین کتاب قانون، نخستین بار استفاده وسیع از خطنویسی، نخستین بار گفتگوی از داستان آفرینش و طوفان، نخستین مدرسه ها و کتابخانه ها، نخستین ادبیات و شعر، نخستین آرایه ها و جواهرآلات، نخستین حجاری و نقش برجسته، نخستین کاخها و معابد، نخستین بار استفاده از فلزات در تزیین، و نخستین طاقها و قوسها و گنبدهای ساختمانی در جهان پیدا شده است. نیز در همین سومر است که برای اولین بار، آن گونه که تاریخ نشان می دهد، پاره ای از زشتیهای تمدن، از قبیل بردگی و استبداد و چیرگی کاهنان بر مردم و جنگهای استعماری، به شکل وسیع دیده می شود. شکل زندگی در سومر متنوع و عالی و پرفعالیت و بسیار مفصل و پیچیده بود. در همانجاست که، از اختلافات طبیعی میان مردم، یک نوع زندگی تازه قرین آرامش و فراوانی و آسایش، برای نیرومندان، و زندگی دیگری، سراسر بدبختی و کار پیوسته، برای دیگر مردم نتیجه شده است. پایۀ هزاران اختلافی که در تاریخ جهان روی داده در همین سرزمین گذاشته شده.
منبع:تاریخ تمدن ویل دورانت
- منبع
- تاریخ تمدن ویل دورانت